( بــونــجـــــی )
مقدمه :
با سلام . دوستان گرامی و محترمی از بلاگ نویسان بونجی از طریق یاهو مسنجر با من تماس گرفتند سوالاتی مطرح شد و جوابهای گرفته شد در بایان از من خواستند که از شرایط جغرافیای شهرشان بونجی یک کامنت و مطلبی برایشان بنویسم .
من خود اشنایی با شهر بونجی را دارم و اگر مقایسه ای از بونجی با سایر شهره های گیاوان از نظر طبیعی و بافت اجتماعی انجام شود نشانه های بسیار نزدیکی بین تمام شهره های گیاوان یا بونجی وجود دارد .
من اول دوست دارم از دست اندرکاران بلاگ نویسان بونجی تشکر کنم زیرا فعالیت فرهنگی این عزیزان در بلاگ بونجی و سایر بلاگ های گیاوان و منطقه به مثابح سلول و هسته ایی است فعال که در اینده شبکه منظم و فعال در گیاوان و منظقه بوجود می اورند . که از منافع مردم خود دفاع خواهند کرد و اداره امور شهرهای خود را در گیاوان و منطقه خود بدست خواهند گرفت .
روشنفکران ما در گیاوان و منظقه باید این شعار را در سر لوحه کار خود قرار دهند .زیرا شرایط جهانی در جهت برقراری و استقرار حقوق انسان و دمکراسی در جهان است .گیاوان و منطقه متعلق به مردم گیاوان ومنطقه است.
شرایط جغرافیایی بونجی
حدود اربعه و چهارگانه شهر بونجی،از شمال به گتان،از جنوب به کوه مبارک،از شرق به سلسله کوهای بونجی و از غرب به بحر عمان محدود می شود.من در گوگل ارت دو شهر با همین نام یکی در افریقا و دیگری در هند بیدا کرده ام.که هر دو شهرهای بزرگی بودند.و بعلاوع نشانه هایی هم بنام بونجی وجود داشت.بونجی به دلیل قرار گرفتن در کنارهای بحر عمان و نزدیک به شهرهای مرزی کشور سلطنتی عمان و شهرهای مرزی امارات متحده عربی دارای موقعیتهای بسیار خوبی است.
مردم بونجی از قدیم الایام با این شهرها وکشورها روابط تجاری داشته اند.در زمان حکومت رئیس دوست محمد کرمداد تجارت بونجی با کشورهای خلیج عربی رونق داشت.گمرکی هم در بونجی وجود داشته .اولین نماینده رئیس دوست محمد خدابخش رشید. دومی بیربخش مراد یوسف بوده است.فاصله بونجی با شهرهای ساحلی مسقط و امارات در حدود نود کیلومتر است.
شهرهای تابع بونحی عبارتند از:بیروزی مچ(کرباسی)،لاتیدان که در کنار ساحل دریای عمان قرار دارد و میسکی.
بونجی در فاصله 75 کیلومتری شهرستان جاسک و در 70کیلومتری شهرستان سیریک قرار دارد.فاصله میناب تا بونجی 145 کیلومتر است
بافت اجتمایی شهر بونجی
مردم بونجی از قبایل بایه ای گیاوان و ان منطقه هستند،جمعیت بونجی در جدود 1050 نفر است،مردم بونجی از قبایل ذیل و از این قبایلند:
1-طاهرزئی که فرزندان رشید طاهر می باشند
2-لشکری زهی (رحمی زئی)
3-بدرالدینی (صوبانی ـ قیصری ـ اسداللهی )
4-فرامرزی
5- شربتی که فرزندان محمد جسی هستند
6- هوت
7-میر
8- جت که بیشتر به شتر داری مشغولند.و تعداد انها زیاد است و جز بزرگترین قبیله در بونجی هستند .
۹ ـ سیاه بوستان (قشر زحمت کش و وفاداری که همه قبایل بونجی انها را مثل فرزندان خود دوست دارند .و تقریبا بیست درصد کل جمعیت بونجی را تشکیل می دهند. )
مردم بونجی مسلمانند و بیرو مذهب تسنن هستند،مردم بونجی سنی مذهب و از نوشته های ابو حنیفه در مورد اجرای امورات مذهبی از قبیل نماز،روزه،ارث ،ازدواج،طلاق و سایر شئونات مذهبی بیروی می کنند.
مردم بونجی متعلق به ملت بلوچ هستند و به زبان بلوچی تکلم می کنند.زبان بلوچی در محدوده ای بیوسته در چنوب کشوری که فعلا ایران نامیده می شود،باکستان و افغانستان زبان بلوچی تکلم می کنند و دارای یک فرهنگ و محدوده جغرافیایی خاص خود هستند،که بلوچستان نامیده می شود.و یک ملت را تشکیل می دهند.
در ایران زبان بلوچی نوشته نمیشود و تاریخ بلوچستان بطور شفاعی از نسلی به نسلی دیگر منتقل می گردد.اما در باکستان بلوچها به زبان بلوچی می نویسند و در مدارس بلوچستان در باکستان زبان بلوچی تدریس می شود.الفبای بلوچی شبیه به الفبای عربی و اردو می باشد،در اینجا جا دارد از بانوی سوئدی بنام کارین جهانی که تخصص و دکترای خود را در زبان بلوچی از یکی از دانشکاهای بلوچستان باکستان گرفته است و اکنون در دانشگاه ابسالا سوئد بلوچی تدریس می کند،من یک بار از رادیو مصاحبه ای از وی شنیدم،به زبان بلوچی حرف می زد و در مورد زبان بلوچی نطر می داد،من تا اخر مصاحبه متوجه نشدم که این بانو ریشه ای غیر از ریشه بلوچی دارد.
فعالیتهای اقتصادی مردم بونجی
مردم بونجی تاریخی قدیمی دارند که مرتبط و بیوسته با تاریخ سایر مردم گیاوان و منطقه می باشد.من در وبلاگ بونجی نوشته ای بنام قلعه فرامرز مطلبی از یکی از وبلاگ نویسان بونجی خواندم ،که از زندگی مردم بونجی از چهارصد سال قبل حکایت می کرد.اما این شاید گوشه ای کوچکی از قدمت تاریخ بونجی باشد.،قدمت شهر بونجی به هزارهای دور می رسد.به عنوان مثال من مکسان شریف را در بلوچستان و اسبیدز را مثال می زنم که کاوشگران وجود زندگی را در انجا از نه هزار سال بیش کشف کرده اند.
در قدیم الایام مردم بونجی مانند سایر شهرهای گیاوان در امر کشاورزی ،دامداری و ماهی گیری فعال بوده اند.کشاورزی در بونجی شامل کشت غلات ،حرس و برورش درختان خرما بوده است.دامداری و شترداری از رشته فعالیتهای رایج مردم بونجی بوده است.هم اکنون مردم بونجی در امر صیادی و شتر داری فعالند.اما دامداری به طور خصوصی و در حد مصرف شخصی وجود دارد.اما فعالیت در زمینه برورش درخت خرما و زراعت غلات تقریبا از بین رفته است و دلیل ان نبود امکانات در این دو بخش زراعی می باشد.هم اکنون در بونجی صیادی رونق خوبی دارد و شرکتی با نام شرکت تعاونی صیادی در انجا فعال است.و از صیادان ماهی می خرد.
انواع ماهیهایی که در ابهای بونجی وجود دارد عبارتند از :شیر ماهی که ماهی بسیار مرغوب وخوش مزه ایی است.،قباد،شوریده،کر،هور،هامور،سنگسر،سارم،هلوا سفید و سیاه،شورت .گاریز و.... .در ادامه شاه میگو که میگو بزرگی است و میگو چکو که کوچکتر از شاه میگو است در ابهای بونجی صید می شود نام دیگر شاه میگو به میگو خلخالی معروف است. متوتا در ابهای بونحی به وفور وجود دارد ( ماهی کوچکی است به طول سه تا بنج سانتی متر که هم مصرف غذایی دارد و مقوی است و هم به عنوان کود در امر برورش تنباک استفاده می شود
مردم بونجی ار هوش و ذکاوت سرشاری برخوردارند با وحود کمبودهایی که در شهر بونجی وجود دارد بارهم مردم بونجی توانسته اند در امر تجارت و دیگر بخشهای اقتصادی موفقیتهای خوبی کسب کنند. جوانان بونجی در خارج از بونجی با وجود امکانات برای شهروندان در ان کشورها توانسته اند بستهای مهمی در کشورهای خارج احراز کنند. و به رده های بالای نظامی، سیاسی و اقتصادی دست بیدا کنند و برسند. در ادامه باید اضافه کنم که هم اکنون شتر داری در بونجی رونق خوبی دارد و برورش مرغ و مرغ داری هم در بونحی وحود دارد و مردم بونحی در امر برورش مرغ فعالیت می کنند.
طبیعت بونحی
خاک بونجی رسوبی است و داری PH هفت است. یکی از خصوصیات خاک رسوبی عبارت است از که PH این نوع خاک که مشخص کننده درصد قلیائی و اسیدی بودن خاک است و از صفر تا چهارده است از صفر تا هفت خاصیت اسیدی دارد و از هفت تا چهارده خاصیت قلیائی افزایس میابد.PH هفت مطلوب رستنیها است. ساحل دریای بونجی شنی است و یک محل در ساحل بونجی به نام سراحکان و حود دارد.که جازبه توریستی دارد و یک کوه در کنار ساحل و کوه دیگری در داخل دریا مانند جزیره ای وجود دارد، بین کوه ساحلی و کوه داخل دریا موقعیتی مانند موج شکن به وجود امده است. در قسمت بشت کوه ساحلی بوته و سبزی و رستنی وحود دارد اهو هم در آنحا و در دشت بونجی وجود دارد.مردم از جاهای مختلف منطقه به آنجا می ایند ماهی گیری و استراحت می کنند.و در زمان مد می توان بین کوها را بیاده عبور کرد و اما در زمان جزر دریا باید با قایق بین دو کوه را عبور کرد.
اما در ادامه از رستنیهای بونجی برایتان بنویسم.اول رستنیها و سبزیهای قابل مصرف انسان که عبارتند از :شلکی(بنیرک یا اسفناج)،سمسور،هوا،گستگ، سورچک،حویدگ که بین بوتها و رستنیهای وحشی سبز می شود و به رنگ سبز است و به اندازه مغز خودکار سبز می شود که حویدگ را در اب نمک می گذارند و می خورند.و یک رستنی ریشه ایی هم از نوع هویج یا خانواده بندال هم بطور خود رو در بونجی سبز می شود که قابل خوردن است. ودر کوهای بونجی یک نوع سبزی خوردنی به نام تورشگ و نوع دیگر به نام کوبک وجود دارد.
اما علوفه دامی بونجی عبارتند از :بزدر،لاتی،شمش،کلینگوش،میسک،کلچک،کیلمار،صبر،دانیچ،سگار کا،شئز و ...ودرختان وحشی بونجی عبارتند از:کرت، کنر،کهیر ،کلیر و....
در سلسله رشته کوهای بونجی شکار کوهی وجود دارد و در دشت بونجی اهو هم یافت می شود.
برندگان وحشی در طبیعت بونجی به سه دسته تقسیم می شوند.دسته اول برندگانی که گوشت انها خوردنی است و دارای سنگ دان (چینه دان)هستند که عبارزتند از:کفینجر، براغ،سوسک،کبک،کهوت ،شاطو،سیه گر،چکر و اهو بره که برنده ای کم یاب است و بیشتر بوسیله شاهین شکار می شود.
دسته دوم برندگان شکاری که از این برندگان در امر شکار استفاده می شود.در این طبقه می توان شاهین را نام برد.که دو نوع از بهترین نوع شاهین به نام چرخ و بحری در بونحی وجود دارد.
دسته سوم برندگان وحشی برندگانی هستند که گوشت انها قابل خوردن نیست.یک نوع ان دارای اواز خوش می باشد مانند بلبل و یک نوع دیگر دارای شکل زیبایی هستند مانند اقا مینا و کاروشک که اقامینا هم خانواده طوطی می باشد و کلماتی می اموزد.
و
اما در بایان نوشته ام را با این دو بیت شعر به بایان می رسانم.
بونجی منی بونجی تئی زر بباتن خاک تئی
گیاوان منی گیاوان تئی زر بباتن خاک تئی
به امید موفقیت برای مردم بونجی ،گیاوان ومنطقه
سلامت باشید .خسته نباشید عیسی بیرداد طاهرزئی سوئد .استکهلم 25.10.2009
با سلام و خسته نباشید خدمت عیسی بیرداد عزیز و مدیر وبلاگ بونجی.
جا دارد بنده از طرف خودم وبه نمایندگی از تمام مردم شریف بونجی از مهندس عزیز بخاطر این مطلب بسیار بسیار زیبا ومفید در مورد بونجی تشکر وقدر دانی نمایم.
مطلب چنان زیبا وجالب بود که خاطرات گذشته بنده را از زادگاهم بونجی زنده کرد ویک لجظه اجساس کردم در بین دوستان خود در بونجی هستم ولجظه ای دیگر در ساجل زیباو شنی بونجی قدم می زدم و کوه سراحکان را جلوی چشمانم می دیدم و ابراهیم شاهی را با گله شتران هم میدیدم که با صدای خوش اوهی اوهی از کنارم می گزشت وبرای لحظاتی بز کوهی و اهوهای دشت بونجی جلویم نمایان گشت که در میان ترشوگهای سبز کوه بونجی ایستاده بودند و بعد از ان بهار بونجی با سبزهای و گیاهان وشمش و میسکها تنبک را می دیدم ودر اخر مرغهای وجشی بونجی و اواز خوش بلبل را گوش می دادم .که با تمام شدن مطلب ناگهان متوجه شدم که من فرسنگها از وطن وزادگاهم فاصله دارم و خود را در غربت دیدم.
باز هم از استاد و سرورمان مهندس عیسی بیرداد تشکر میکنم وامیدوارم هر جای این کره جاکی هستند سلامت باشند
دوست دار شما بک بونجی چی
پاسخ:
با سلام وتشکر از حضور ونظر بسیار زیبای شما دوست عزیز بونجی جی
باز هم منتظر حضور و نظرات شما هستیم
موفق باشید
خوب بود دستت درد نکنه
http://game.harajy.com/
پاسخ:
نظر لطف شماست
خوش امدید
بسم الله الرحمن الرحیم
باسلام ودرود فراوان به شما عزیزان
شکروسپاس ومنت وعزت خدای را
پروردگار خلق وخداوند کبــــــــــــریا
چندین هزار سکه ی پیغمبــــــری زده
اول بنام آدم وآخر به مصطفـــــــــــی
وجا داره از مهندس عیسی بیر داد و مدیریت وبلاک بونجی قدردانی وتشکرکنیم بایت این زحماتی که برای اکاهی وفرهماندن مردم بونجی وکیاوان تلاش می کنند
هر جایی از این کره ای خاکی هستید موفق وبیروز وسر بلند باشید.
سلام ودرود بر شما دوست محترم
وتشکر از حضور و نظر زیبایتان
باز هم منتظر حضور ونظرات شما هستیم
موفق باشید
سلام
دوست عزیز با عنوان جدیدی بنام حملة مغول: 1219 – 1258م
بروزم
منتظر حضور گرمتان هستم
موفق باشید
http://azadivaandishe.blogsky.com
خدمت شما دوست عزیز و زیبا کلام سلام عرض میکنم و امیدوارم در ادامه راهتان موفق باشید.من فقط یک بار لطف الهی نصیبم گردید و تونستم بونجی و مردمان مهربانش را از نزدیک زیارت کنم به امید دیدار دوباره: بنده با موضوع
ســــــــــــرزه خاک پاکم بروزم در انتظار حضور سبزتان هستم
http://m-rahmati.blogfa.com
سلام و خسته نباشید خدمت شمادوست بزرگوار
ممنونم از ابراز محبت شما نسبت به مردم بونجی
خوشحالم که وبی با نام زیبای سرزه در دنیای مجازی راه اندازی کردید امیدوزام که در کارتان موفق باشید
با عرض سلام وارادت خدمت شما بونجچی عزیز
فعلا که خیلی ما را منتظر گذاشتید
و سوالات من البته مطلب اصلیش بی جواب مانده
به خدا میشپارمتان
منتظر مطالب جالب شما همیشه هستم
البته بیشتر دانستن صله قرابت ....
سلام خدمت برادر عزیزم از گروگ
شرمنده شما فامیل عزیز هستم شما بزرگی کنید وبنده را ببخشید من جواب سوال شما را دارم و با ادرس ایمیل شما برایتان خواهم فرستاد
ولی در مورد مطالبی که خواسته بودید من در حال جمع اوری مطالب هستم وهر وقت مطلب کامل شد در اسرع وقت در بلاگ انتشار خواهم داد
موفق وبیروز باشید
السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته,,,
شروع کار شما را به فال نیک دانسته وامیدوارم که همه جوانان گیاوان در کارهای فرهنگی فعالیت کنند
و همیشه به فکر یافت وطلب علم و دانش باشند
دست اقا مهندس درد نکند
وارزوی موفقیت شما را از ایزد متعال خواستارام
موفق وسلامت باشید.
با سلام و.تشکر از حضور شما بن طاهر عزیز
باز هم منتظر حضور ونظرات زیبا شما برادر عزیزهستیم
موفقیت شما در همه ی امورات زندگی ارزوی ماست
با سلام و خسته نباشید
از اینکه اسباب زحمت شما شدم معذرت ولی انشا الله این زحمت بیفایده نیست وهدر نخواهد رفت
موفق باشید و سرفراز
سلام برادر
وظیفه است
سلامت باشید
سلام دوست
شما با افتخار لینک شدید
اکر جای ما فقیران در فهرست لینکها داری
لینک بفرمایید به نام راجو نیوز
اگر مرا بپذیرید... می گویم سلام! براهک هستم و از نقطه مشترکی بنام بیابان با شما گپ می زنم
سلام لطفا سر بزتید خوشحال می شم
باسلام
وبلاگ خوبی دارید
موفق باشید.
سلام دوست عزیز
چقدر خوشحالم که با وب شما آشنا شدم
2 سال پیش برا تهیه عکس به بونجی رفتم و اونجا با مردم بسیار مهمان نواز روبرو شدم که به ما محبت داشتند
پاینده باشید دوست عزیز
سلام با پست سه مطلب جدید بروزم.
السلام علیکم
وبلاگ خوبی وقشنگی دارید
سلام. سایت جالبی دارید
با تشکر از برادر عزیزی که زحمت کشیدند
و ما را از شهر خوب وبا صفای بونجی اگاه کردند
لطفا در مورد گیاوان زمین ما را بی بهره ننماید
مکران دوستت دارم
جی منی ملک او گنجی مکران
که از دستا گبتغی زالمان
سلام ودرود بر شما دوست محترم
باز هم منتظر حضور ونظرات شما هستیم
موفق باشید
سلام بونجی چی
حالت اشترزن؟
جور و برابر؟
زک و زبر؟
حمدالله
منو بابت تاخیردر بازدید ببخشین
اطلاعات جالبی در مورد بونجی بود که شگفت زده شدم.خصوصا در مورد خاکش.
ممنون از شما
درضمن ممنون میشم که در قسمت لینک ه در کنار نامم کلمه درجاسک را هم اضافه کنید
به امید دیدار
سلام دوست عزیز :
با مطالب جدید بروزیم
نظرات شما عزیزان باعث دلگرمی ما خواهد شد
سلام دوست گلم
با مقالـــــــــــــــــه ای از فرهنگ اصیل ایرانی بروزم
نویسنده : گمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنام
منتظر حضور گرمتان هستم.
شاد باشید دوست من.
با پست یک مطلب جدید بروزم خوش باشید[گل]
ما را لینک کنید
سلام با ساخت قایقی عجیب در لیردف بروزم.
امید طاهری فوتبالیست ۳۶ ساله جاسکی در زمین مسابقه دچار حمله قلبی شد و جاودانه گشت.
با عرض سلام
من سالها از عمرم را در روستا ی زیبای ..بونجی گذرانده ا م سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۳ مرحوم ژپدرم مدیر گمرک بونجی بود وما نیز به تبع ان در کنار ساحل زیبای این روستا ودر کنار ساختمان گمرک زندگی میکردیم شاید شما نیز ان دوران را به خاطر داشته باشید من تمام لحظه لحظه های ان را مانند فیلم در یادم ثبت شده است هر روز مسیر کمرک ( ساحل دریا ) را تا تنها مدرسه روستا که که برای یک بچه دبستانی راه درازی بود را در روز دو بار پیاده طی می کردم تا بتوانم تحصیل نمایم من هیچگاه دریای زیبای ابی ان را هیچگاه فراموش نخواهم کرد هر وقت مسیر بندر عباس به جاسک را جهت ماموریت اداری طی می کنم یا سری به ساحل ان می زنم ویا در هنگام عبور تمام خاطرات خوش کودکیم در ذهنم زنده می شود و پدرم را بیاد می اورم که دیگر در میان ما نیست از چاههای اب لاتیدان گرفته تا خور وکوه سراحکان علی ایحال برادر عزیز از شما به خاطر اینکه مرا برای لحظه ا ی کوتاه بدنیای کودکیم سیر دادید سپاسگذارم
با عرض سلام خدمت برادر عزیزمان اقای دبیری نزاد و با تشکر از حضور و نظر بسیار زیبا شما در بلاگ خودتان
دوست عزیز ما مردم بونجی زحمات بدر بزرگوارتان را هیچ وقت فراموش نمی کنیم و از خداوند منان برای ان مرحوم علو درجات و برای شما که یادگار ان مرحوم هستید ارزوی بهترینها را داریم وامیدواریم که در همه امورات زندگی موفق و سر بلند باشید.
باز هم منتظر حضور و نظرات زیبای شما برادر عزیز هستیم.
سلام وبلاگ های ندای لیردف و مردم شناسی مکران با مطالب جدید مقاله وعکس بروز می باشند.حضور شما مایه افتخار ماست.
برادر بزرگوار با عرض سلام مجدد قصد دارم بخاطر جبران زحماتتان از اینکه روستای زیبای بونجی را که خودم را متعلق به انجا می دانم به همگان معرفی کرده اید ابتدا ادرس وبلاگ شما را برای مدتی در صفحه سایت خبری دریا نیوز لینک کرده وسپس در لیست وبلاگها ی لینک شده قرار خواهم داد و متعاقب ان مطلب بو نجی را در روزنامه دریا منتشر می کنم تاشاید بتوانم گوشه های از محبتهای مردم ان دیار را در حق پدر م و خودم جبران کنم ضمنا در صورت امکان عکسهای زیبا و با کیفیت بالا از طبیعت زیبای بونجی برایم ایمیل نمائید تا به همراه مطالب در روز نامه به چاپ برسانم ضمنا در صورت نیاز به روزنامه ای که مطالب مورد نظر در ان به چا پ می رسد به هر میزان اعلام تا در اختیا رتان قرار گیرد
با سلام و احترام
وبلاگ خوبی است و از این بابت خوشحالم که خیلی از جوانان متوجه وبلاگ نویسی شده اند و این کار سطح فرهنگ عمومی را بالا میبرد و جای بسی تقدیر است از کلیه وبلاگ نویسان اما نباید از آفت هایی که دامن هر کاری را میگیرد از جمله وبلاگی ها را غفلت کنیم و مغرور باشیم .
باسلام وادب خدمت کاربر محترم bonji.blogskyاز جنابعالی بخاطر ثبت تاریخ بونجی در وبلاک شما تشکر دارم اما قبیله های با قدمت دیرینه تری در بونجی بوده وهست جرا از انها اسمی نبرده اید جنابعالی قبل از ثبت وبلاک باید تحقیق بیشترى کنید بعدا دست به جنین عملی بزنید شما حق بسیاری از قبایل رازیر با کداشته اید که حتی بیش از 90درصد خاک بونجی را تصرف دارند .افرادی که شما نام برده اید حتی بعض هاشون زنده هستند .افرادی که به شما اطلاعات میدهند افراد کم اطلاعی هستند لطفا باافراد اکاه تری ارتباط داشته باشید تا تاریخ بونجی با حقیقت منتشر شود به امید موفقیت شما .به راهتان ادامه دهید
پاسخ:
باسلام و عرض ادب خدمت دوست عزیز و محترم
از اینکه به وبلاگ خودتان سر زدید و اظهار نظر کردید بی نهایت ممنونم و خوشهالم که مواردی را متذکر شدید ولی بهتر بود اسم ان قبیله یا قبایلی که ما نام نبرده ایم را ذکر می کردید تا ما در مطلب اضافه می کردیم.اما امیدوارم که در نظر بعدی اسم این قبیله که به قول شما نود در صد خاک بونجی را در تصرف دارند را نام ببرید بس منتظر نظر بعدی و همکاری بیشتر شما دوست عزیز هستم . ما به کمک شما دوستان برای هر چه بهتر معرفی کردن بونجی نیاز مبرم داریم.
موفق وبیروز باشید.
سلام
با عکسهای جدیدی ار اعتیاد بروزم
منتظرم
حکم شرعی در مورد وصیت چیست؟ متن وصیت نامه چگونه باشد؟ وصیت باید در چه مواردی باشد؟
الحمدلله،
کسی که میخواهد در مواردی، از جمله امور مالی وصیت کند باید قبل از فرا رسیدن موت بر آن وصیت کند، بر وصیت نامه شاهد بگیرد و آن را قانونی کند. وصیت بر دو نوع است:
1- وصیت واجب
2- وصیت مستحب
اوّل: وصیت واجب
وصیت به آنچه که بدهکار است و آنچه که طلبکار است و وصیت به امانات که نزد او گذاشته شده اند.
وصیت به معاملاتی که نیمه کاره مانده اند و تعیین مبالغ و قیمت ها؛ وصیت به این امور واجب است تا حقی از فردی ضایع نشود و ذمه ی خودش فارغ شود و وارثانش بعد از مرگ او با هم درگیر نشوند؛ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید : « مَا حَقُّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ لَهُ شَیْءٌ یُوصِی فِیهِ، یَبِیتُ لَیْلَتَیْنِ إِلَّا وَوَصِیَّتُهُ مَکْتُوبَةٌ عِنْدَهُ » بخاری (2738) مسلم (1627)
[برای مسلمانی که مالی دارد و باید درباره آن وصیت کند، جایز نیست که دوشب بر او بگذرد بدون اینکه وصیتش را نوشته باشد.]
دوّم: وصیت مستحب
وصیت مستحب مربوط به اموری است که شخص می خواهد خیرات و صدقات نفلی انجام دهد مانند وصیت به ثلث مال یا کمتر از آن برای یکی از خویشاوندان و یا دیگران و یا وصیت می کند که مقداری از مال و ثروت او را به فقرا و مساکین بدهند و یا در کارهای خیر و عام المنفعه خرج کنند. مانند: بنای مساجد و ...
رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ می فرماید :« إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَعْطَاکُمْ عِنْدَ وَفَاتِکُمْ ثُلُثَ أَمْوَالِکُمْ زِیَادَةً فِی أَعْمَالِکُمْ .» مجمع الزوائد (4/212)
[پروردگار، هنگام وفات شما در مورد یک سوم اموالتان به شما اختیار داده است تا از این طریق اعمال خیر شما بیشتر شود.]
هیثمی در مجمع الزوائد (4/212) گوید: «رواه الطبرانی (در « المعجم الکبیر» 4/198(4129) ) و اسناد حسن» و أخرج امام احمد فی مسنده (أحمد (6/441) )نحوه عن ابی الدرداء .
سعد بن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ گوید: من در مکه بودم، پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ به دیدنم آمد و در حالی که او دوست نداشت در سرزمینی بمیرد که از آن هجرت نموده است، پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود: « یَرْحَمُ اللَّهُ ابْنَ عَفْرَاءَ» [الله تعالی ابن عفراء را مورد رحمت خویش قرار دهد،] گفتم: یا رسول الله! آیا می توانم تمام مالم را وصیت کنم؟ پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود : خیر، گفتم: نصف چطور؟ گفت: خیر، گفتم: یک سوم چطور؟ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود:[ الثُّلُثُ، وَالثُّلُثُ کَثِیرٌ، إِنَّکَ أَنْ تَدَعَ وَرَثَتَکَ أَغْنِیَاءَ، خَیْرٌ مِنْ أَنْ تَدَعَهُمْ عَالَةً، یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ فِى أَیْدِیهِمْ] «بله می توانید به یک سوم مالتان وصیت کنید در حالی که یک سوم بسیار است، اگر تو ورثه خود را در حالی وداع نمایی که اغنیا باشند بهتر از آن است که آنها را در حالی وداع کنی که فقیر و بینوا باشند و بر اثر فقر و بینوایی به سوی مردم دست دراز کنند و سوال کنند» ، لفظ این حدیث در بخاری است.
در بخاری در جایی دیگر با این الفاظ روایت شده است، سعد ابن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ گوید: به رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ عرض نمودم، یا رسول الله می خواهم وصیت کنم؛ در حالی که دختری دارم، گفتم: یا رسول الله! آیا به نصف مالم وصیت کنم؟ رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمودند:[ النِّصْف کَثِیر] «نصف زیاد است»، گفتم: آیا یک سوم مالم را وصیت کنم؟ پیامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فرمود:[ الثُّلُثُ، وَالثُّلُثُ کَثِیرٌ، أَوْ کَبِیرٌ] «بله به یک سوم وصیت کن در حالی که یک سوم بسیار است؛ یا فرمود : یک سوم زیاد است» سعد بن ابی وقاص رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ می فرماید: مردم به یک سوم مال خود وصیت می نمودند و رسول الله صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ به آنها اجازه می داد.
و بالله التوفیق، وصلی الله علی نبینا محمد وآله و صحبه وسلم
سلام برادر گرامی منتظر حضور سبز شما در ندای قران هستیم.جزاکم الله خیر
اگر کسی به طور آزمایشی، با نگاهی ژرف به منشور منحرفانهی ماهوارهها و آنچه از شبکههای عربی پخش میشود، بیندازد ملاحظه میکند که آنها نمونهای از برنامههای عاری از اخلاق غربی هستند که محل اعجاب و تقلید است که اخلاق و شئون اسلامی در آن زیر پا گذاشته شده است، بدین وسیله جوامع اسلامی وارد مرحلهی تقلید و عدم استقلال میشوند. شکی نیست که شبکههای مخرب ماهوارهای، روابط و علاقهی زنان و مردان را به دلیل این که این یک نوع رابطهی جنسی است، به نمایش میگذارند، و ملتزم این امر هستند که از احکام شرعی به خاطر آنها چشم پوشیده شود، پس هر کسی با دیگری آشنا شده و با او اختلاط میکند، و هر چه دلش بخواهد با او انجام میدهد و هیچ فردی حق دخالت هیچگونه امر و نهی را برای او ندارد، گرچه رابطه آنها رابطه زنا و دوستی نامشروع باشد.
همچنین نمایش مصرف شراب است، گویا اشکالی ندارد، در حالی که این چیز عادت همیشگی آنهاست که نوشیدن آن مثل نوشیدن آب و شربت در میان آنها رواج یافته است.
پخش نمونههای گمراهکننده به اعتبار این که تنها آنها شایستهی رهبری هستند.
بزرگترین شبکههای ماهوارهای تعدادی از بدترین نمونههای ارتباطی از وابستگانشان را که تکنیک نامیده میشود، به اجرا گذاشتند و این برنامهها از پستترین نمونههای اخلاقی و عقبگرد فرهنگی به شمار میرود و هیچ نوع چشمپوشی در پستترین نوع برهنگی و ناسزایی آن یافته نمیشود.
نمونهای دیگر آگاهان بیشتر خبر دارند
یکی از شبکهها در ماه مبارک رمضان که از هنرپیشههای زن و مرد دعوت کرده بود، پس از افطار، برنامهای را پخش نمود و مجری برنامه با یکی از زنان رقاصه مصاحبهای را انجام داد، در ابتدای برنامه از او پرسید : چطور به این رتبه بزرگ رسیدی؟ (!!!)
او در پاسخ گفت : «من در سن 12 سالگی از خانودهام فرار کردم و زندگیام را به تنهایی در پیش گرفتم (!!) تا این که به این مقام و منزلت رسیدم و شهره آفاق و میلیونر شدم.
دوباره مجری از وی پرسید : آیا شما 3 مرتبه رسما و 4 مرتبه عرفا ازدواج کردهاید؟
گفت : «خیر، بلکه 4 مرتبه رسما و 7 مرتبه عرفا ازدواج نمودهام[مجله البیان (141) ص (39).]»
آری! در ماه مبارک رمضان این گونه برنامهها با زیرپا گذاشتن تمام اصول و مدارج اخلاقی به اجرا گذاشته میشود.
همچنین میزبان یکی از زنان هنرپیشه بود، از ایشان پرسیدند که چند مرتبه ازدوج کرده است؟
در جواب گفت : رسما 4 مرتبه، اما شماری از ازدواجهای عرفی را به خاطر ندارم!
دوباره از او پرسیدند : چرا این همه تعداد؟ ممکن است عیب از مردان بوده باشد؟
گفت : «خیر، بلکه عیب در نظام ازدواج است، زیرا آن یک نظام کهنه و عقب مانده است که زمان آن از بین رفته و نابود شده است»
(یعنی با زمان پیشرفته فعلی سازگاری ندارد. مترجم)
منظور او نظام ازدواج اسلامی است. که با اعمال ننگین خویش این چنین اظهار عقیده نموده و از شریعت اسلام ایراد میگیرد. سپس به این جرأتشان افزوده و آنها را با تکرار ملاقاتهای بعدی در سال آینده در همین تاریخ در برنامههایشان تحت عنوان (راز برتری!!) تشویق مینمایند و این نمونهها را تحت عنوان این که اینها ستارگان جامعه هستند، پخش میکنند.
این نمونههای متعفّن و دیگر نمونههایش راهنمائی کسانی هستند که قصد سقوط در بد کاریها و فحشا را دارند…
فرار از منزل… بدکاری و زنا… ایراد به شریعت الهی و لبگشایی و اعتراض بر مقرّرات آن.
خطرهای امنیتی لذتبردن از جرم و عادت کردن به آن
بزرگترین شبکههای ماهوارهای در ارائه فیلم های مجرمانهای به نام فیلمهای پلیسی و تکرار این برنامه در جلو چشم مردم با اختلاف طبقات و عمرشان منتشر میکنند، چنین برداشت میشود که ارتکاب جرایم در نزدشان امری عادیست، حتی جامعه صبح و شام به آن عادت کرده و آن در روی جامعه نفوذ کرده و به منزله یک رخداد روزمره در زندگی آنها قرار گرفته است.
قدرت دادن اوباشها در ارتکاب جرمهای سازمان یافته
منظور از برنامههای مجرمانه در اینجا آنچه که بدون مهارت و فن پخش میشود، و فقط گاهگاهی تحت تأثیر آن قرار گرفته و برای اغراض مشخصهای صورت میگیرد، نیست گرچه این هم خود یک نوع جرم محسوب میشود در اینجا نوع دیگری نیز وجود دارد که خطرناکتر از اولی است، و آن مجرمانه سازمان یافتهایست که این جرم به صورت حرفه و شغل انجام میگیرد که فرد آن را فن خویش قرار داده و برایش برنامهریزی میکند، و به اجرای آن حکم نموده تا به هدف و آرمان خود برسد.
ب ـ آنچه که در شبکههای تلویزیونی به اسم «فیلم پلیسی» پخش میکند ربودن زنان… کودکان… و ربودن عموم مردم است.
ج ـ همچنین دزدی و کیفیت برنامهریزی برای آن، و چگونگی رسیدن به جای مشخص، و انگیزهی به کارگیری شده.
د ـ آمادهکردن سم و مواد تولیدکنندهی آن، و برنامهریزی و ترفند علیه دیگر انسانها.
و ـ توضیح در آمادهسازی مواد منفجره و ساختن آن از مواد اولیه در نزد مردم، و روش اجرا و نشر آن برای اغراضی معلوم.
ف ـ توضیح نقشههای دنبال شده برای پوشیدن آثار جنایت و رهایی از ادوات آن، و از بین بردن هر آنچه علیه آن، و یا بر شناسایی جانیان راهنمایی میکند.
ل ـ پخش اسباب فرار و اسباب کور کردن مسئله در وقت تفتیش.
بهانههای نابجا
اینک باید به بهانههای افرادی که در جلب کانالهای ماهوارهای و وسایل دنبال کننده شبکههای جهانی عذرهایی را ایراد میکنند، اشارهای داشته باشیم که بهانههای ایشان غیر قابل قبول است.
أ ـ بعضی میگویند : ما اخبار جهان و تفاصیل آن را و اکتشافات علمی و آنچه در فضا رخ میدهد، دنبال میکنیم، در جواب میگوییم : خداوند ایشان را بر این سختیها مکلّف ننموده و در روز قیامت آنان را در ترک گوش دادن اخبار مجازات نمیکند، اما از آنچه شنیده و دیدهاند و آنچه خرج نمودهاند، سؤال خواهند شد.
و تو میبینی که اینگونه افراد از خود هیچگونه تلاش و کوششی در جهت دین و عقیدهی خویش نشان نمیدهند آن گونه که در مورد برنامههای سوء و فحشای ماهوارهای از خود حرص و علاقه نشان میدهند.
ب ـ بعضی میگویند : دنبال کردن برنامههای ماهوارهای نوعی سرگرمی و استراحت مغزی و روی آوردن به جهان را دارد که او و خانوادهاش را از حالت خفقان و دشواریها دور میسازد، در حالی که این دسته به راه خفقان واقعی که راه نجاتی از آن وجود ندارد، و به ناآرامیهای بزرگتری قدم گذاشتهاند، یقیناً روز جزا خداوند به خاطر اعمال زشتی که با ارتکاب آن روی خود را سیاه نمودهاند آنها را جزا میدهد.
(احقاف / 20)
«از پاکیها و لذایذ در زندگی دنیای خود استفاده کردید و از آن بهره گرفتید؛ اما امروز عذاب ذلت بار بخاطر استکباری که در زمین به نام حق کردید و بخاطر گناهانی که انجام میدادید، جزای شما خواهد بود».
امروز غرب مهار خویش را رها نموده و بر هر چه نفس او از شهوتهای حرام او را وادار نماید سوار است و در این باره برایشان عبرت بزرگی است.
و این اعمالشان برای آنها چیزی جز پشیمانی و حسرت و افسوس نمیافزاید و نگرانیها و بحرانهای روانی و مرگهای انتحاری آنها بیشتر میشود.
هرگاه فردی عذر آورد در حالی که او همواره مخالف شریعت خداوند و مطیع نفس و خواهشهایش باشد، او فقط در جهت از بین بردن خودش تلاش میکند، و راه بدبختی را میپیماید.
آگاه باش! و از خدا بترس! و تا فرصت باقی است و مرگ فرا نرسیده به پروردگارت انابت کن!!
برادر گرامی منتظرحضورسبزتان درندای قران هستم موفق پایدار باشید جزاکم الله خیر
سلام .شما لینگ شدی لطف کن لینگم کن
اداب خواستگاری
اسلام با نظام جاودانه و اصول آسان و استوارش، یکسری قوانین، دستورات و اصول عملی را وضع کرده تا خواستگار در مورد دختر مورد نظرش رعایت نماید. اگر جوانان این اصول و قوانین را در نظر داشته باشند و براساس آن شریک آینده خویش را انتخاب نمایند، خود و همسرانشان خوشبخت و بین آنان محبت و صمیمیت حکمفرما خواهد شد و همگی در سایهی ازدواجی سعادتمند و همدلی کامل و تفاهم دوجانبه زندگی خواهند کرد.
خواستگاری چیست؟ و اصول آن کدام است؟
خواستگاری آن است که قبل از انجام مراسم عقدکنان، مردی که تصمیم به ازدواج گرفته، ابتدا دختری را که برای این منظور انتخاب نموده مورد تحقیق و بررسی قرار دهد و یا یکی از اقربا و نزدیکان خود را میفرستد تا با او صحبت و گفتوگو نماید و خواستهها و شرایط آنان را برای ازدواج بپرسد و آنگاه تصمیم بگیرد که این وصلت را قبول کند یا آن را نپذیرد.
هدف از این مقدمات قبل از ازدواج این است که ازدواج از همان اول بر پایهی بصیرت و شناخت صورت گیرد و باعث رفع مشکلات و تنازعات آن شود که احتمال دارد در زندگی زناشویی آینده آنها پیش آید، و از طرفی این عمل موجب استحکام روابط بین خانواده و خویشان و اولاد آنان میشود.
1- دیدن خواستگار دختر مورد نظرش را
شریعت اسلام به خواستگار اجازه داده که وقتی تصمیم به ازدواج با زنی را میگیرد قبل از عقد، او را ببیند و [از اوصاف ظاهری و باطنی او باخبر شود]، همچنانکه به زن هم اجازه داده شده تا قبل از اجرای عقد زناشویی همسر آیندهاش را ببیند. چرا که انتخاب از روی آگاهی و شناخت، زندگی زناشویی را گواراتر، سعادتمندتر و بادوامتر خواهد نمود. دلیلی که این عمل را جایز دانسته، حدیثی است که «ترمذی»، «نسایی»، «ابنماجه» و «بخاری» روایت کردهاند که مغیرهبن شعبه نزد پیامبرص آمد تا به ایشان خبر بدهد که یک زن را خواستگار نموده است، پیامبرص فرمود: «او را ببین که برای ادامة زندگی شما، این عمل بهتر و شایستهتر است». یعنی اُنس و اُلفت و معاشرت میان شما دو نفر بدین شیوه گرمتر و شیرینتر خواهد شد [زیرا که چشم، پیک قلب و پیامآور عاطفه است و بعضی اوقات برخورد دو چشم با هم باعث ایجاد الفت بین دو خانواده میشود. (مترجم)
«مسلم» و «نسایی» روایت کردهاند که مردی نزد پیامبرص شرفیاب شده و خبر داد که با زنی از انصار ازدواج نموده است. پیامبر ص فرمودند: «آیا او را دیدهای؟ گفت: نه. حضرت ص فرمودند: «برو او را ببین، چون چشمهای انصار معیوب (یا کوچک) هستند.»
اما نگاه کردن به مخطوبه آدابی دارد که باید رعایت شود:
اولاً: خواستگار باید عزم جدّی و صادقانه بر ازدواج گرفته باشد و قصدش از نگاه کردن فقط تصمیم بر ازدواج باشد و در غیر این صورت (نگاه کردن به قصد لذت بردن) جایز نیست. چرا که از پیامبرص روایت شده که فرمودند: «اگر خداوند در دل شخصی تمایل به خواستگاری زنی را پدید آورد، اشکالی ندارد که او را ببیند و نگاهش کند».
ثانیاً: موضع و حدودی که مباح است به هنگام خواستگاری نگاه شود، صورت و دو دست مخطوبه میباشد. چون مظهر محاسن و زیباییهای ظاهری زن در صورت متجلّی شده و کفین هم در حالت عادی، ظاهر هستند لذا خواستگار مجاز نیست جز دست و صورت مخطوبهاش، اعضای دیگرش را نگاه کند.
آنچه مؤید این قول است که مراد از نگاه کردن، نگاه کردن به صورت است. این فرمایش حضرت رسول خداص به مردی از انصار است که فرمودند: «برو او را نگاه کن چون در چشمان انصار مختصر عیوبی است که بعد از نگاه کردن برایتان معلوم میشود.» این جمله برای ما مشخص میکند منظور از نگاه کردن، صورت میباشد.
دلیل دیگری که این نظر را تقویت میکند، سخن رسول خداص به امسلیم است، وقتی که او را پیش زنی فرستاد به امسلیم سفارش کرد: «به ساق پاهایش نگاه کن و دهان و گردن و زیربغل او را بو کن» پس اگر نگاه دیگر اعضاء زن جائز میبود، خود رسول خداص این کار را انجام میداد در حالی که آن حضرت امسلیم را فرستاد تا اعضای دیگرش را ببیند.
ثالثاً: در صورت نیاز و ضرورت جایز است خواستگار چندین بار مخطوبهاش را نگاه کند تا شکل و قیافهاش بطور کامل در ذهنش مجسّم شود. دلیل ما برای جواز تکرار نگاه، لفظ «اُنظر الیها» یعنی «نگاهش کن» میباشد که در حدیث به طور امر مطلق بیان شده و هیچ قیدی آن را مقیّد و محدود و منحصر نکرده و پیامبرص نفرموده یکبار یا دوبار نگاهش کن، بلکه فرموده نگاهش کن.
رابعاً: خواستگار میتواند با نامزدش صحبت و گفتگو کند و در مجلس خواستگاری و یا هنگام دیدنش با وی صحبت نماید زیرا جمهور فقها، اتفاقنظر دارند که صدای زن عورت نیست زیرا پیامبر اکرم ص با زنان سخن میگفت و سخنانشان را نیز میشنید، همچنین اصحاب گرانقدر ایشان بعد از رحلت حضرت رسولص در مورد احادیث و احکام شرعی پرسوجو میکردند و همسران پیامبر اکرم ص از پشت پرده به سؤالهایشان پاسخ میدادند.
خامساً: جایز نیست، خواستگار با نامزدش مصافحه کند و با هم دست دهند، زیرا هنوز عقد شرعی، منعقد نشده و پسر و دختر نسبت به هم نامحرم هستند و شریعت اسلام دست دادن مرد بیگانه با زنها را تحریم نموده است.
«بخاری» از عایشهل روایت کرده که فرمودند: «پیامبرص هنگام بیعت گرفتن از زنان، دست هیچ زنی را لمس نکرد و بیعتشان با خانمها فقط کلامی بود»
سادساً: جایز نیست که خواستگار و نامزدش در فاصله خواستگاری تا اجرای صیغه عقد، در یک مکان تنها با هم، خلوت کنند مگر اینکه همراهشان یکی از محارم خانواده دختر باشند. زیرا خلوت کردن با زن بیگانه و تنها بودن با او در یک مکان، از نظر اسلام حرام است.
«بخاری و مسلم» از پیامبرص روایت کردهاند که ایشان میفرمایند: «کسی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، به هیچوجه نباید با زنی که محرمش نیست خلوت کند چون در چنین حالی شیطان سومین نفر آنان است و زن نیز بدون محرم حق سفر کردن، ندارد مگر اینکه محرمی همراهش باشد.»
سابعاً: مردی که تصمیم ازدواج با زنی را دارد، میتواند بدون اطلاع آن زن و خانوادهاش او را ببیند [یعنی اجازه موافقت زن برای دیدن لازم نیست].
پیامبر اکرم ص میفرماید: «هرگاه شخصی اراده خواستگاری از زنی نمود، میتواند او را ببیند و نگاهش کند، گرچه آن زن اطلاعی نداشته باشد. [جابربن عبدالله در مورد زنش میگوید: در پشت دیوار خود را پنهان میکردم تا او را ببینم].
خوانندهی محترم! آنچه ملاحظه نمودید، آدابی بود که اسلام عزیز برای کسی که ارادهی خواستگاری دارد وضع کرده است، کسی که از این حدود تجاوز کند و شیوه و رسمی خلاف آن را در پیش بگیرد، حد و مرز شریعت را رعایت نکند، با این اعمالش با شریعت مخالفت ورزیده و بدین سبب مرتکب گناه و عصیان شده است!!
اما آنچه که در بین مردم و جامعه کنونی ما رسم است، افراط و تفریط در رابطه با این موضوع است که اکثر مردم در خواستگاری به دو شیوه متناقض برخورد میکنند.
1- دستهای از مردم که به آداب و دستورات اسلامی مقید نمیباشند، به دخترشان اجازه میدهند که بدون محرم، هرجا که میخواهد با نامزدش بگردد و هر کاری که دوست دارد آزادانه انجام دهند، به این بهانه که قصد آنان از این کار آشنایی با اخلاق، رفتار و طبیعت و اطلاع از فهم و شعور همدیگر است.
واضح است که این ادّعایشان، ادعایی بیاصل و اساس و باطل است که اسلام به هیچوجه آنرا نمیپذیرد بلکه بدون هیچ اغماضی آن را حرام میداند و با آن مبارزه میکند. چرا که این عمل با مبادی اصول اخلاق و ارزشها منافات دارد و حیثیت و آبروی زن مسلمان و نظام اسلامی را خدشهدار میکند.
بر انسانهای عاقل و صاحب بصیرت، روشن است که اینگونه اختلاطهای نامشروع بین دختر و پسر در اکثر اوقات، منجر به فجایع اخلاقی و ارتباطات نامشروع میشود، که پیامدهای بد و ناگواری خواهد داشت. البته که ضرر این کار بیشتر متوجه دختر میشود تا پسر و آبروی دختر را لکّهدار میکند. زیرا اگر پس از این ارتباطات، از ازدواج با دختر منصرف شود، میتواند با بهانههایی از قبیل عدم تفاهم و عدم تجانس اخلاقی، انصراف خود را توجیه کند و قطعاً این کارش عامل شبههانگیز و سبب بدنام شدن دختر خواهد شد و حیثیت دختر بر سر زبانها میافتد. و نهایتاً به کسادی بازارش میانجامد و باعث ترشیده شدنش میشود.
همچنین بر صاحبان خرد و اندیشه، پوشیده نیست، اهداف این اختلاط غیراخلاقی که شناخت روحیات طرف مقابل است، تحقق نمییابد. زیرا هر یک در مقابل دیگری خود را به تکلّف انداخته و شخصیتی مصنوعی و غیرواقعی ـ آن هم شبیه دلقک و حقهبازان ـ از خود نشان میدهد.
و چهبسا از این نوع خواستگاریهای غیراخلاقی سراغ داریم که نه تنها منجر به ایجاد زندگی زناشویی توأم با الفت و محبّت، نگشته بلکه بعد از این همه آمیزش گناهآلود، سرانجامی جز طلاق و جدایی نداشته است.
پس چه شد نتیجهی شناختی که ادّعا داشتند در دوره نامزدی حاصل شده!! اما با کمال تأسف معاندان این حقیقت را نمیپذیرند.
در مقابل این گروه بیمبالات، دستهای دیگر از مردم هستند که آداب اسلامی را نادیده میگیرند، این گروه [مقدّس نماهای متحجّر] و متعصّبان افراطی هستند که با پشت پازدن به سنّت رسول خداص در این مورد، نه تنها قبل از عقد به خواستگار دخترشان اجازه رؤیت نامزدش را نمیدهند، بلکه اعلان میدارند که دامادشان تا شب زفاف، اجازه ندارد دخترشان را ببیند.
[در این باره شیخ محمّد ابوزهره میگوید: «اسلام به روش افراطی برخی از مقدسنماهای متحجّر که در خواستگاری از دیدن ممانعت مطلق به عمل میآورند، توجه نکرده است، چرا که با این رویه خواستگار تنها به اوصاف توصیف شده تکیه میکند. و چه بسا کسانی که دختر را دیده باشند، نپسندند، در حالی که اگر خود خواستگار او را ببیند، بپسندد. همچنین ممکن است زنانی که عروس را مشاهده کرده باشند او را بپسندند و در نزد داماد از او تعریف و تمجید نمایند، و داماد نیز مورد را زیبا و جالب تصوّر کند، در حالی که اگر بعداً او را ببیند چه بسا برخلاف تصورش باشد در این صورت کینه و بیزاری در او پدید میآید که همواره در آینده، زندگی زناشویی او را تهدید مینماید و چهبسا اگر در وهلهی اول خواستگاری، دختر را میدید او را میپذیرفت.]
بر انسانهای فهیم و دانا روشن است که اتخاذ این موقف، و مقید بودن به این آداب تناسبی با شریعت اسلام ندارد و اغلب اوقات زن و شوهر به آرامش نفسی و خوشبختی و سعادت نمیرسند، و چه بسا این عمل منجر به خانهنشین شدن و کسادی ازدواج دختر میشود و دختر آن قدر در کنج خانه مینشیند که دوشیزهای سالخورده و پیردختری میشود که از ازدواج بازمیماند.
پس بر خواستگاران و اولیاء دختران لازم و ضروری است که در موقع خواستگاری و آستانة ازدواج به حدود الهی پایبند باشد اگر خواهان حفظ کرامت و ارزش زن هستند و میخواهند خانوادهی سالم و اجتماع از نظر اخلاقی محفوظ بماند «پس اینها حدود الهی است، از آنها تجاوز نکنید. و هر کس از حدود و مرزهای الهی تجاوز کند، بیگمان اینچنین کسانی ستمگرند».
2- خواستگاری بر خواستگاری
چنانچه مردی متدیّن و متخلّق به اخلاق اسلامی زنی را خواستگاری نماید و جواب مثبت بگیرد و الفت و ارتباط اسلامی بین آنها ایجاد شود، برای شخصی دیگر جایز نیست که به خواستگاری آن زن برود. [چون برای فرد اول یک حقّ شرعی به وجود آمده است، که بهمنظور حفظ محبّت و علاقه اسلامی بین مردم باید رعایت گردد تا مسلمان از کاری که خلاف مروّت و مردانگی است و به دزدی شباهت دارد، بهدور باشد].
اما وقتی خواستگار اول از ازدواج با آن زن منصرف شود و یا اجازه دهد فرد دومی، خواستگاری نماید، در این حالت خواستگاری جایز و بلا اشکال است.
پیامبر در این مورد ارشاد میفرمایند: «کسی نباید بر خواستگاری برادر دینیاش، خواستگاری کند مگر نفر اول از خواستگاری صرفنظر کند و یا به فرد دومی اجازه این کار را بدهد.» [بخاری] بر انسانهای روشنفکر و اهل بصیرت معلوم و مشخص است که چنین خواستگاریهایی باعث رشد و نمو تخم کینه و عداوت بین مردم میشود، و نتیجهی این بدخواهیها و کینهتوزیها، نابود شدن کیان امت اسلامی و تشتّت و تفرّق جماعت مسلمین خواهد بود. و این طریقی است برای گرم شدن بازار سخنچینی بین ساکنین یک آب و خاک …
البته در این موضوع باید اشاره کنیم که خواستگاری بر خواستگاری فرد فاسق جایز میباشد و از نظر ابنقاسم شاگرد امام مالک و ابنعربی مالکی اشکالی ندارد.
بدون تردید نظر مذکور که مذهب مالکی بر آن است، با نصوص شریعت اسلامی سازگارتر است زیرا شریعت به والدین دختر سفارش کرده که در انتخاب داماد آیندهشان ملاک اخلاق و دیانت را مدنظر داشته باشند و این بر اساس قاعدهی مشهور اصولی است که: «دفع نمودن مفاسد مقدم بر جلب منافع است» و نیز به مصالحی که اسلام برای ازدواج منظور داشته، همسویی کامل دارد!! [مسلماً پدر و مادران متدیّن به خواستگاری جوان فاسق و بیبندوبار، جواب مثبت نخواهند داد].
آیا کسی راضی میشود که دخترش را به مردی فاسق و فاجر تسلیم کند، آن وقت آیا برای دین ارزش و اعتباری خواهد ماند؟ و آیا حریم اخلاق اسلامی رعایت خواهد شد؟!
3- خواستگاری از زنی که در حالت عدّه است
برای شخص مسلمان، حلال نیست که زن مطلّقه و یا زنی که شوهرش فوت نموده است را تا وقت سپری شدن مدت عدّهاش به تصریح خواستگاری نماید [چون مدت عدّه حریم و جزو متعلقان ازدواج قبلی است و جایز نیست به این حریم تجاوز شود] ولی خواستگار میتواند از طریق کنایه و اشاره (نه به صراحت) به زنی که شوهرش فوت نموده و هنوز در عدّه میباشد، بفهماند که مایل است بعد از انقضای عدّه با او ازدواج کند. مثلاً کسی را نزدش بفرستند که از طرفش بگوید: «هرگاه عدّهات سپری شد، کسی را بهسوی من بفرست و من را خبردار کن».
دلیل ما در این باره، آیه قرآنی است که میفرماید: «و بر شما گناهی نیست که از زنانی (که شوهرانشان فوت کردهاند و در عدّه بسر میبرند) بهطور کنایه خواستگاری کنید، و یا در دل خود تصمیم بر این کار بگیرید (بدون آنکه اظهار نمایید) خداوند میدانست شما آنان را یاد خواهید کرد ولی به آنان پنهانی وعده ازدواج ندهید.» [بقره: 235]
حلقه نامزدی
در اینجا ناچاریم حکم اسلام را در مورد حلقهی نامزدی، جهت روشن شدن آن برای جوانان در آستانه ازدواج ذکر نماییم.
انگشتر طلا که به «حلقه نامزد» مرسوم است استعمال آن برای مردان حرام است، بهدو دلیل زیر:
اول: به سبب اینکه آن یک نوع تقلید کورکورانه از بیگانگان و تشابه به آنان است و رسول خداص هم از تقلید و تشبیه کورکورانه نهی کرده است.
«ترمذی» از عبداللهبن عمر و او از رسول خداص روایت کرده که فرمودند:
«کسی که خود را به غیر ما مسلمانان شبیه گرداند، جزو ما نیست (ای مسلمانان! خود را به یهود و نصاری شبیه نکنید).
«امام احمد» و «ابوداوود» از ابنعمر روایت کردهاند که رسول خداص فرمود: «کسی که خود را به صورت قومی نشان دهد، جزو آن قوم به حساب میآید». در این فرمایشات رسول خداص فرقی بین زن و مرد نیست و هر دو از تشابه به دیگران نهی شدهاند. دوم به سبب اینکه پیامبرص استعمال طلا را برای مردان تحریم فرموده است.
پیامبرص مردان را از پوشیدن طلا نهی فرمود: «اصحاب سنن» و «امام احمد» از علی رض نقل کردهاند که فرمود: پیامبر ص یک تکّه پارچه حریر را در دست راست و قطعه طلائی را در دست چپش گرفت و فرمود: این دو تا بر مردان امّت من حرام است» ابنماجه افزوده: «و بر زنانشان حلال است».
«مسلم» و «ابنحبان» از ابنعباس نقل کردهاند که رسول خداص شخصی را دید که انگشتر طلا در دست داشت، حضرت آن را از دستش بیرون آورد و دور انداخت و سپس فرمود: «بعضی از شما عمداً تمایل به پارهای آتش پیدا میکند و آن را در دستش قرار میدهد« [یعنی استفاده از انگشتر طلا برای مردان موجب آتش جهنّم است]. بعد از اینکه رسول خداص تشریف برد، به آن مرد گفتند: برو و انگشترت را بردار و به طریقی از آن استفاده کن، آن مرد پاسخ داد: بهخدا قسم چیزی که پیامبرص آن را دور انداخته، من دیگر آن را برنمیدارم»
اما استعمال انگشتر نقره برای مردان بهشکل حلقه خواستگاری، نه تنها جائز بلکه مستحب میباشد. [بخاری از ابنعمر روایت میکند که گفت: «پیغمبرص یک انگشتر نقره در دست داشت، بعد از وفات پیامبرص در دست ابوبکررض بود و بعد از ابوبکر در دست عمر بود و بعد از عمر، عثمان آن را در انگشت میکرد تا اینکه در چاهی به نام اریس افتاد و گم شد.]
جزاکم الله خیر
سلام
وبلاگ آزادی واندیشه با موضوع جدیدی بنام ((رساله ای درمورد قلب
و اینکه آن خلق شده تا با آن حق شناخته شود
و باید برای همان چیزی که به خاطر آن خلق شده، بکار رود.))بروز شد. امیدواریم که با حضور ونظرات وانتقادات مثبت خویش مارا راهنمایی نمایید .خوشحال میشوییم ......
موفق باشید..
سلام بر مدیر وبلاگ و همگی دوستان
وبلاگ دبی با اولین شروع خود چند تا عکس از برج عالم واسه بازدید کننده گان گذاشته امیدوارم مورد رضایت همگی قرار گیرد .
امیدوارم با نظرات خود ما را خوشحال کنید.
موفق و پیروز باشید
سلام اگر تمایل به تبادل لینک با بنده را دارید. میتواند مرا با اسم وبلاگ دبـی لینک کنید. و به من اطلاع بدهید تا در وبلاگ دبی لینک شوید.
موفق و پیروز باشید.
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
[گل]
دوستان موفق باشید، خوشحال می شم جهت داشتن منطقه ای با سواد و با فرهنگ گام برداشته شود، در نوین سیریک منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستم
Novin Sirik
07663623860
www.novinsirik.blogfa.com
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------سلام-----------------------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐منتظر حضور سبز شما هستیم . ▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐ ▐
▐---------------------------------------------------▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
سلام جناب مهندس...در کاتگوریـ(categori)اقوام منطقه بونجی نامی از نوکران و سیاهان (تیهان)که از نظر برتری نسبت به قوم جت نه تنها از طبقه پائینتری بشمار نمیرفتند بلکه بلحاظ شجاعت و قدردانی از بزرگان خود در ان برهه بیشترین زحمات را تقبل نموده اند جناب مهندس نام بردن از این گروه نه به معنی تحقیر است بلکه تحریف تاریخ است اگر نامی از این گروه نبریم و در واقع نسبت به آنان تبعیضی قائل شد ه است.از لحاظpuplutionیا همان جمعیت نسبت بزرگی را شامل میشوند بطوریکه در دو منطقه پیروزیمچ و میسکی حدود 20درصد از جمعیت انان را تاکنون شامل میشوند که این خود مبین این مطلب است که سیاهان این منطقه بافت بزرگی را شامل میشوند و نباید از نام این قوم براحتی گذشت...
با سلام و تشکر از حضور و نظر بسیار بجا و مفیدتان
حتما این موضوع درمطلب مربوطه لحاظ خواهد شد.
باز هم منتظر حضور . بیشنهاد و انتقادهای مفید شما دوست عزیز هستیم.
موفق و بایدار باشید.
سلام دورد واحترام به جناب أقاى رئیس عیسى بیرداد طاهرى موضوى از کیاوان عام وبونجى خاص تعریف کردى تا انجا که مردم شیرأهن مى کویند تاریخ شیراهن قبل از 500 سال از بونجى هست وتاریخ بونجى 160 سال است و تاریخ شیراهن 650 سال است در کتابى که بدست شهید مهراب بود در زندان شارجه داشت تاریخ شیراهن در ان کتاب بود که جمعیت شیراهن تقریبى 400 تا 500 نفر جمعیت بود و860 خانه در شیراهن بود در ان کتاب بونجى فقط اسکله دریائى بود مردم بانجى در ان کتاب قاجاق جین بودند وشیراهن 6 قلعه دارد باسم رئیس بدرالدین 1 قلعه بنزره 2 قلعه شاهجراغ 3 قلعه دهدر 4 برجان 5 بولکى و قلعه رئیس که مقر رئیس خود بود اکر من کتاب شهید رئیس مهراب را بیدا کنم همه جیز براى شما ارسال مى کنم انشاءالله موفق وبایدار باشید
سلام برادر عزیز شیراهنی
و با تشکر از نظر بسیار زیبا و حاوی اطلاعات فراوان در مورد منطقه شیراهن . بونجی و بخصوص معرفی کردن قلعه های منطقه شیراهن امیدواریم همه دوستان به مانند شما برادر عزیز اطلاعات تاریخی و انتقادهای خود را از ما دریغ نکنند .تاشاید بتوانیم با کمک هم گوشه ایی از تاریخ منطقه خودمان را معرفی کنیم.
واما دوست گرامی این مطلب در مورد بونجی بود واز موقعیت جغرافیایی و بافت اجتماعی بونجی نوشته بودیم وبایدبیشتر از بونجی می گفتیم ومن هم به تاریخ کهن شیراهن واقف هستم ودر فرصتی دیگر درباره شیراهن وتاریخ ان خواهیم نوشت و اگر شما دوست گرامی اطلاعاتی در مورد شیراهن و منطقه دارید برای ما ارسال کنید.در ضمن کتاب مهراب یادتان نره .
باز هم به ما سر بزنید . نطرات زیبایتان را برای ما بفرستید
موفق و بیروز باشید
سلام جناب أقاى عیسى بیرداد یک موضوع از شیراهن وقتى که رئیس دوست محمد کرمداد در شیراهن بود و از میناب تا زیوکوه وسهران در تصرف دوست محمد بود و جندتا شتر از حدود دوست محمد بر مى دارند و به حدود خود مى روند و یکى به شیراهن مى اید و به رئیس دوست محمد خبر مى دهد که جند شتر یا بک از جوبانها بر داشتند ورفتند دوست محمد در سیراهن بود از محمد حاجى جهانکیر و حمل وجاکر و محمد ابراهیم ویکى باسم ایوب مى روند به دنبال شترها تا روستاى رابک و از انجا اثر باه ها ى لشکر را مى بیند که به روستاى سهران رفتند و انها از انجا بر میکردند به سهران که لشکر سهران را محاصره کرده و همه انها سنکر کرفتند ومحمد حاجى صدا مى زند شما که هستى جواب مى دهند که مى اینجا را کرفتیم و به شیراهن میرویم محمد حاجى جواب مى دهد که شما غلط کردى و جنک ادامه مى دهد با 4 نفر و یکى از انجا به شیراهن میرود و به رئیس دوست محمد خبر مى دهد که محمد حاجى و حمل در جنک افتادند و رئیس دوست محمد لشکر را اماده باش میکند و فورأ به سهران مى روند و یکى از شاعر بونجى باسم دادمحمدقاسم و محمدقیصر که در نخل على صوبان بودند باسم شهردر لشکر را دیدند و رئیس دوست محمد به محمد قیصر میکوید شما کاوه سر بیا همره محمد قیصر کفت من که توفنک ندام و بلد نیسم دوست محمد کفت شما فقط جسد لشکر من جم کنید و محمد قیصر همراه رفت و شاعر بونجى کفت ؟ یا الاهیر یا خالق دانا صبح بیکاها توبه اوانا ؟ ادامه بقیه شعر دفه بعد جون شعر زیاد است
با سلام و تشکر از شما برادر گرامی
دوست عزیز ادامه شعر را برای ما بفرستید
dear essa berdad altahery:
my there is more information about shiraen and bonjy no written in your site soon i will send you more info you forget to write about subany and qaissery ill tell you some thing about bonjy most people are from shirahen bonjy wasnt in history before 200 years there is some thing you didnt wrote about subany he was in bonjy before160 years like soban and ali suban and mohammed ali suban and qaisser suban and
am i right or wrong please info me
i am ali hassan abdullah ali suban my father was friend of mehrab when he was in jail in sharjah he was visiting mehrab every weekend i think you know him and saw him
warm regard al
تشکر و قدر دانی از اقای علی حسن صوبانی
سلام .دوست گرامی اقای علی حسن صوبانی .
اولا موفقیت شما را در زندگی ارزو میکنم سلامتی و تندرستی را برای شما وخانوادیتان ارزو مندم .
دوما در گذشت بدر گرامیتان حاجی حسن صوبانی را به شما و خانوادیتان تسلیت عرض می کنم.
سوما از راهنمایی و اطلاعاتی که برای من در سایت بونجی راجع به شیراهن و بونجی نوشته بودی بسیار کمال تشکر را دارم و خود مدیران وبلاگ بو نجی هم با شما هم نظرند که شیراهن تاریخی قدیمی تر از بونجی دارد .و اکثر قبایل و مردم بونجی ریشه در شیراهن دارند .
اما سه قبیله صوبانی.قیصری و اسداللهی از قبیله بدرالدینی هستند واین سه قبیله تیرهایی از قبیله بدرالدینی میباشند ولی اما جا دارد که از این سه قبیله هم بطور جداگانه و مجزا نام برده شود
منتظر نظرات و حضور شما در وبلاگ بونجی هستیم
سلامت باشید عیسی بیرداد طاهرزئی .سوئد.استکهلن .۲۱۰ـ ۱۰ ـ۲
انشاءالله شعر سهران مال رئیس دوست محمد براى شما ایمیل مى فرستم
با سلام و عرض ادب خدمت برادر عزیزمان شیراهنی و با تشکر از شما برادر عزیز که این شعر را برای ما ایمیل میکنید .
باز هم منتظر حضور شما برادر گرامی هستیم
موفق باشید
سلام با تحلیل های متنوع و خبرهای عالی دیدنی و شنیدنی و شاید حس شدنی اما با اخلاق انصاف و وجدان.............لطفا اطلاع رسانی فرمائئید[گل][گل]
ازتان تشکر میکنم
ازتان تشکر میکنم
سلام وبلاگ نویس بونجی اگر شعرهای دادمحمد قاسم را میخواهی من برای شما میفرستم.
سلام دوست عزیز
ما به همکاری شما دوستان محتاجیم شرمنده میشم اگه بفرستی