قلعه رئیس بدرالدین
قلعه رئیس بدرالدین در گیاوان و منطقه شیراهن . در دامنه کوهی که دو یا سه کیلومتر تا روستای شهر شیراهن فاصله دارد واقع است.ودیوارهای عظیم قلعه از روستای شهر شیراهن به خوبی دیده می شوند.این قلعه عظیم متعلق به رئیس بدرالدین جد بدرالدینیها می باشد . در این منطقه قلعه دیگری هم متعلق به رئیس بدرالدین وجود دارد .که در روستای بشیو شیراهن بنا شده است . قابل به ذکر است که چهار سال بیش شرکتی که اسکله کوه مبارک را در دست ساخت دارد می خواست کوهی را که ان قلعه بر ان بنا شده برای ساجت اسکله به کار ببرد و قلعه را بکلی ویران کند که مردم منطقه مانع از این کار شدند.
مساحت کل ساختمان قلعه تقریبا ۱۵۰۰متر مربع می باشد که خود نشانگر بزرگی و عظمت این قلعه تاریخی است.از مشخصات ساختمانی این قلعه می توان به یک یا دو دیوار دفاعی و چند برج مدور دیدبانی اشاره کرد .با نگاه کوتاه به این قلعه نیز می توان به قدمت . اهمیت تاریخی و موارد استفاده ان تا دوره های مختلف بی برد.از نسل حاضر تا ریس بدرالدین بانزده نسل می شود.که اگر هر نسلی سی سال حساب کنیم .قدمت این بنا تقریبا به ۴۵۰ تا ۵۰۰سال می رسد. دیوارهای بیرونی این قلعه همانطوری که در تصویر مشاهده می کنید از دو قسمت خشتی یا گلی ودیوار سنگی در موازات وچسبیده به هم ساخته شده که در نوع خود منحصر به فرد است .واین دیوارها هم قلعه را محکم نگه می دارند وهم در تابستان مانع نفوذ هوای گرم به داخل قلعه می شوند و یکی از عوامل استوار ماندن این دیوارها این نوع معماری بوده است .
بنده از حاجی میران که یکی از نوادگان و از بزرگان بدرالدینی است .در مورد این قلعه و رئیس بدرالدین برسیدم گفت:بدرالدین از سادات افقانستان بوده . بدرش سید شرف الدین ـ سید کامل ـ سید مفات ـ سید عبدالله ـ سید نورالدین (شاه نعمت الله ولی) بن میر عبدالله بن محمد بن عبدالله بن کمال الدین یحیی بن هاشم بن موسی بن جعفر بن صالح بن میرحاتم بن سید علی بن ابراهیم بن سید علی کاشانی فرزند میرمحمد بن سید اسماعیل بن ابیعبدالله جعفر الصادق بن محمد الباقر فرزند علی بن حسین علیه السلام.
.بدرالدین از هرات افغانستان به بلوچستان و منطقه شیراهن می اید و با یکی از دختران رئیس قلندر به نام بی بی ازدواج می کند.(رئیس قلندر بسر رئیس فرامرز جد فرامرزیها است) میران ادامه داد که رئیس بدرالدین بعد از رئیس قلندر حکمرانی منطقه را بدست می گیرد و این دو قلعه را به دستور ایشان می سازند و تا زمان سه برادر (روزبهان ـمحب و شفیع ) که نوه رئیس بدرالدین هستند این دو قلعه محل حکمرانی بدرالدینیها بوده است(نقل قول از حاجی میران) در ضمن بدرالدینیهای بونجی و گرک فرزندان روزبهان یا همان روزگهان محمد و بدرالدینیهای گروگ فرزندان محب محمد هستند.
حاجی میران
بنده سه ماه بیش به همراه دو نفر از فامیل که از اهالی شیراهن بودند .برای اولین بار این قلعه عظیم را از نزدیک دیدم .و برای شما عزیزان وعلاقه مندان به تاریخ گذشتگانمان بیشنهاد می کنم که این اثار گرانبها را که به علت بی توجهی مسولین در حال ویرانی کامل است ببینید .شاید فردا برای دیدن این بنای تاریخی دیر باشد.بس درنگ مایع بشیمانی است........بانجی
**************************************************************
سخنی با بعضی از کاربران عزیز
در اینجا می خواهم به موردی اشاره کنم که دوستان محترم زیادی در مورد بست قبلی ما که از بافت اجتماعی بونجی نوشته بودیم.گله مند بودند و بعضا اعتراضات تندی نسبت به ما داشتند که چرا شما در فهرست قبایل بونجی اسمی از قبیله اسدالله نبرده اید واین را هم از اطلاعات کم بنده از اجتماع بونجی می دانستند.من خدمت تمامی این دوستان عرض می کنم که اسدالله خودشان بدرالدینی هستند ویکی از نوادگان بدرالدین می باشند و برای بهتر روشن شدن ادعا خودم می خواهم شجره اسدالله را خدمت ان دوستان بنویسم.(اسدالله ـسفی ـروزبهان ـ محمد ـ غیب الله ـ بدرالدین ) با این شجره به این نتیجه می رسیم که اسدالله از نوادگان بدرالدین هستند .دوستان معترضی که خودشان را قبیله اسدالله می دانند بدرالدینی هستند .که ما اسم قبیله انها را نام برده ایم ودر نتیجه اعتراض شما دوستان بر این حقیر وارد نیست و مشکل از کم اطلاعاتی شما در مورد قبیله خودتان است.
www.ghalamweblog.com سرویس وبلاگ دهی قلم ویلاگ با ارایه سرویس های متفاوت با سرویس های دیگر وبلاگ دهی و بدون تبلیغات در وبلاگ ها و با قالب های جدید و متنوع
سلام دوست عزیزم
جالب است بنده بایدبیایم انجارابه بینم
وازینکه بنده خبردادیدخوشهال شدم وازلطف شماسپاس گذار
بنده البته شیراهن پیش ازتولدشمارفته ام وباگرک وشیراهن وبنجی ناآشنانیستم ولی فرصتی پیش نیامده ازاین قلعه بازدیدکنم
با سلام
ممنون از حضور استاد
امیدوارم شما استاد گرامی بزودی به شیراهن بروید و با مهارتی که در عکاسی دارید عکسهای زیبایی از زوایای مختلف بگیرید و در وبلاگ وزین گروگ تحریر بنمایش بگذارید .تا ما و علاقمندان به اثار تاریخی و گروگیهای بدرالدینی قلعه جدشان را بهتر ببینند .
راستی استاد هر وقت خواستید به شیراهن برای دیدن این اثار بروید از هر دو قلعه بازدید کنید .قلعه اولی نرسیده به روستای بشیو شیراهن و دومی بین بشیو وروستای شهر شیراهن و عکسهای که بنده در وبلاگ گذاشتم از قلعه شهر شیراهن می باشند.
ممنونم برادر گرامی از موضوع خوبتان استفاده کردیم موافق پایدار باشی
با سلام وتشکر از حضورتان
آیا استعمال دخانیات در شریعت اسلام حرام است؟
در شریعت اسلام طبق نظر اهل سنت، هر چیزی که به بدن یا عقل یا روح انسان زیان میرساند، بطور کلی ممنوع و حرام میباشد، چنانکه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم فرموده است: ( إن لنفسک علیک حقا ) یعنی: همانا جسم تو و عقل تو و روح تو برتو حق عظیمی دارند که حتما باید رعایت کرده، آنها را از هر گونه زیان و خطر و آسیبی حفظ کنی. بدین لحاظ است که قرآن مجید « خمر » یعنی تمام مشروبات الکلی را صریحا تحریم فرموده است،
سلام برادر گرامی با موضوع جدید منتظر حضور سبزتم موافق باشی
مطلب بسیار جالب ومفیدی بود
امیدوارم این مطالب خوبتان ادامه داشته باشد
ممنون از حضورتان
خیلی جالبه بود خدایی من شوکه شدم .من از همین منطقه هستم ولی خبر نداشتم.حتما برای بازدید این بنا خواهم رفت
با سلام و تشکر از حضور سبزتان
سلام ..هرچی گله کنید بازهم حق دارید و محق...من هم با ؛هرچی سنگه به پای لنگه بروزم....نظرات شما راهگشاست
سلام مهندس عزیز
حتما خدمت می رسیم
خوش امدید
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
منتظر حضور سبز شما هستیم.
موفق و پیروز باشید.
ba tashakor az shoma ke asare a qademe ra be nasle jaded moarafe menemaed .
با سلام وتشکر از شما برادر عزیز
با سلام مطالب جالبی بود بنده شمار ارلینک کردم
مراجع عظام: یکبار دیگر... پله پله بسوی تحریف قرآن!..
برخی آخوندهای بیسواد با بهرهگیری نادرست از آن میراثهای میهن و با اسالیبی بسیار رکیک و زننده ترجمههایی تقدیم داشتهاند که با ذوق و سلیقهی زیبای فارسی، و با لطافت و جمال قرآنی سازگاری ندارد.در کشور عزیزمان بچاپ قرآن نیز هیچگونه اهتمامی داده نشده است. همه این بیمهریها به قرآن زائیدهی تفکر آخوندهای آستین کوتاه ماست که با قرآن نا آشنا و از فهم و درک آن بیگانهاند سلام برادر گرامی با موضوع جدید به روز شدم منتظر حضورت هسنم جزاکم الله خیر
سلام استاد بزرگوار
مطلب بسیار زیبا و مفیدی بود.واطلاعات ما را نسبت به قبیله بدرالدینی زیاد کرد .ولی جالب تر از همه جواب خوبی به ان دسته از کسانی که اعتراض کرده بودند.ان دسته اعتراضی باید اول تحقیق کنند بعد به شما استاد گرامی اعتراض کنند ولی جوابشان را کوبنده داده اید .خوشم امد.
امیدوارم که در کارتان موفق بیاشید وبایدار
سلام دوست عزیز
ممنون از حضور تان
موفقیت شما هم ارزوی ماست
سلام
خسته نباشید استاد
مطلب و عکسهای جالبی بود
بنده حاجی میران را می شناسم .واقعا مرد بزرگی است ایشان بیشتر وقتشان را در حل مشکلات و اشتی دادن مردم منطقه صرف می کنند.که این خود نشانگر بزرگمنشی این مرد است.
با سلام وتشکر از حضور ونظر بسیار زیبایتان
باز هم منتظر حضور شما دوست عزیز هستم
موفق باشید
بیماری مولانا خیر شاهی در زندان
و انتقال وی به بیمارستان
مولانا عبدالعلی خیرشاهی امام
جماعت اهل سنت مسجد النبی
مشهد، ادامه دهنده ی راه شهید
مولانا ابراهیم دامنی و شهید
مولانا نعمت الله توحیدی پس از
بیمارى در زندان به بیمارستان
منتقل گردید.
ایشان به اتهام دفاع از عقاید اهل
سنت و صحابه ی رسول اکرم
صلی الله علیه وآله وسلم و رد
دروغها ی تیجانی و عصام العماد
یمنی، محکومیت 5 ساله ی خود را
در زندان می گذرانند.
ایشان در بیدادگاه ویژه ی
روحانیت مشهد در روز چهارشنبه
23\11\87 به چهار سال و شش ماه
زندان و پنج سال تبعید و
ممنوعیت دائمی از سخنرانی،
محکوم شدند برای سلامتی و
آزادی هر چه زودتر ایشان از اسارت
ظالمان دعا کنید.
زخمی شدن امیر جماعت تبلیغ جنوب کشور در حادثه ای رانندگی در مسیر چاپ
تاریخ : یکشنبه 11 بهمن 1388
در یک حادثه دلخراش رانندگی در اولین ساعات بامداد امروز ، در مسیر بندرعباس ، زاهدان ، شیخ محسن معتمد و یکی از همراهان ایشان بنام شیخ عبدالمجید کمالی بشدت آسیب دیدند و دو تن از جوانان دعوتگر بندرعباس بنامهای سلیم و اسماعیل که با آنها همسفر بودند ، دار فانی را وداع گفتند.
سنی نیوز : مبنی بر گزارشهای رسیده به پایگاه خبری سنی نیوز ، امیر جماعت تبلیغ جنوب که بهمراه یکی از جوانان فعال دعوت و تبلیغ شهر بندرعباس بنام عبدالمجید کمالی و دو تن دیگر از جوانان دعوتگر روستای چاه فعله بندرعباس با نامهای سلیم و اسماعیل از محل سکونتشان شهر بندرخمیر (مقر مرکز جماعت دعوت و تبلیغ جنوب کشور) ، عازم شهرستان زاهدان بودند تا در اجتماعی که هر دو ماه یکبار در مسجد توحید این شهر و با حضور دعوتگران و فعالان جماعت تبلیغ کشور برگزار می شود شرکت نمایند ، و در ساعات اولیه بامداد امروز شنبه 10 بهمن ماه 1388 در این مسیر دچار حادثه رانندگی شدند و در نتیجه آن دو نفر از همراهان جان خود را از دست دادند و شیخ محسن و شیخ عبدالمجید نیز بشدت زخمی و دچار شکستگی در چند ناحیه از بدن شدند که هم اینک در بیمارستان بستری و بر طبق گفته شاهدان عینی بیهوش می باشند.
شیخ محسن معتمد دعوتگر فعال و جوان بندرخمیر و مسئول جماعت دعوت و تبلیغ در جنوب کشور ، یعنی استانهای هرمزگان و فارس و بوشهر می باشد که نزدیک به دو دهه است که فعالیتهای بی وقفه خود را در مسیر دعوت و اصلاح آغاز نموده است.
وبسایت ندای قران با عرض تسلیت به خانواده این دو جوان از دست رفته (سلیم و اسماعیل) و نیز دعای رحمت و مغفرت بر آنها از الله متعال . از همکاران خود و همه شما خوانندگان محترم تقاضای دعای شفای عاجل و طول عمر باعزت را برای شیخ محسن و شیخ عبدالمجید را دارد.
با سلام خدمت برادر گرامی وتشکر از اینکه این آثار به جای مانده از اسلافمان را به ما معرفی کردید بنده به نوبه خود و به نمایندگی از نوادگان رئیس بدرالدین که گروگی هستند از شما تشکر وقدردانی می کنم. به استحضار میرسانم که جناب استاد اراسته نیز از نوادگان رئیس بدرالدین هستند از طرف مادری و از طرف پدری ایشان زرهی هستند پس در این مطلب ایشان هم سهیم هستند.
بدرالدینی ها گروگ از نوادگان محب الدین هستند که از شیر اهن به این منطقه آمده اند و از اولین کسانی هستند که بهمراه میرهای کاووسی در تشکیل وتکوین گروگ فعلی سهیم بوده اند.
قبایل بدرالدینی گروگ از این قرار می باشند
حیدری ها -مرودی ها و ملا محمدی ها ومعرف یه شیه یا شیهان تا انجایی که من از بزرگترها شنیده ام.
موفق باشید
با عرض سلام خدمت شما گروگی عزیز
دوست عزیز ما این کار را وظیفه خود می دانیم و این نظرات شما دوستان باعث دلگرمی ما می شوند .
ممنون از شما که بدرالدینی های گروگ را برای ما معرفی کردید
باز هم منتظر حضور سبزتان هستم
موفق باشید
سلام واجه.
من جاشک نیستم و در مسافرتم.
اگه دیر نظر میدم دال بر این نیست که مطالب شما را دنبال نمی کنم.مطالبت را همیشه می خونم ولی بعضی وقتا وقت کم میاد که نظر بدم و احوال بپرسم.
وَش بَی
سلام بادروج عزیز
انشالله که مسافرت خوش بگذرد وشاد و سرحال برگردی
ممنون از کامنتتان
موفق باشید
آیا اهل سنت وحدت طلبند ؟
از خداوند متعال میخواهیم که این عذاب را از امت اسلامی بردارد و دور کند و نیز توطئه و بلاها را به مسلمانان نشان دهد و این حالت را تغییر دهد و همه را به راه راست هدایت کند و همه مسلمانان را متحد و در مسیر کلمه حق قرار دهد.
سلام برادر با موضئوع جدید بروز شدم منتطر حضورتم موافق وپیروز باشی
دومین نامه جمعی از اندیشمندان اهل سنت
در باره شبکه جهانی نور
خدمت برادران و خواهران عزیز و گرامی در سراسر جهان هستی
السلام علیکم ورحمة الله و برکاته
و بعد:
امیدواریم که خداوند متعال همۀ شما را در پناه رحمت و لطف خود داشته باشد و همگی را به راه راست توفیق هدایت و استقامت عنایت فرماید.
یکی از بهترین نعمتهایی که در این عصر پر فتنه امروز نصیب جامعه بشری شده است رسانه است از اینکه شما فارسی زبانان عزیز نیز توفیق یافته اید که از این نعمت بزرگ استفاده کنید نعمت دیگری است که باید شکر و سپاس خداوند را به جای آورد.
سروران و عزیزان! چند ماه پیش نامه ای نوشته بودیم و در آن از تولد شبکه جهانی نور برای شما عزیزان گفته بودیم و اینکه این شبکه ارزشمند اهل سنت که به توفیق خداوند توانسته است اسلام عزیز را بدور از تعصب و افراط و تفریط به جامعه فارسی زبان جهان معرفی کند تماسها و حوصله افزایی شما بینندگان عزیز قطعا در پیشبرد و ترقی این شبکه جهانی نقش اساسی داشته است.
اینک در این سپاسنامه مژده ای را خدمت شما تقدیم می کنیم که قطعا برای شما جالب خواهد بود چون بسیارند در میان شما عزیزان کسانی که فقط ذکر خیر شبکه را می شنوند اما به آن دسترسی ندارند و نمی توانند از برنامه های خوب آن استفاده کنند.
مسئولان شبکه نور برای پیشرفت و ترقی شبکه و احترام به دیدگاههای و نظرات شما فارسی زبانان عزیز ایمیلی (kankash@nourtv.net) را اعلان کرده اند که مایلند از طریق این ایمیل پیشنهادات و انتقادات سازنده شما را که قطعا در پیشرفت بیش از پیش شبکه نقش اساسی خواهد داشت را دریافت کنند. لذا امیدوارند که شما عزیزان با معرفی این ایمیل به دوستان و عزیزان و آشنایانتان گامی مثبت و خیر خواهانه در جهت پیشبرد اهداف این شبکه جهانی فارسی زبان بردارید.
ما نویسندگان این نامه از همه علماء و نخبگان فارسی زبان بویژه قشر جوان در سراسر جهان تقاضا می کنیم که به عنوان پیشگامان فرهنگی جامعه از نوشتن دیدگاهها و پیشنهادات و انتقادات سازنده خود دریغ نفرمایند و بدانند که چه بسا یک مشارکت و یک پیشنهاد و یک انتقاد می تواند در بهتر کردن شبکه نقش کلیدی داشته باشد.
kankash@nourtv.net
به امید پیروزی و بهروزی همه امت اسلامی در تمام عرصه ها
به یاری خواهران مسلمانتان در انگلیس بشتابید
بی بی سی در راستای اقدامات اسلام ستیزانه کشورهای غربی ، یک نظر سنجی در خصوص منع حجاب در مدارس این کشور بر روی سایت خود قرار داده است که در آن سوال شده است که آیا حجاب باید در مدارس ممنوع شود یا نه؟
لذا بدینوسیله مجمع اتحاد دانشجویان جهان اسلام از کلیه برادران و خواهران مسلمان درخواست می کند به یاری خواهران مسلمان خود در انگلیس بشتابند و ضمن تقبیح این عمل غیرانسانی، در قسمت بالا، سمت راست بر روی گزینه نه (NO) کلیک کنند.
http://news.bbc.co.uk/2/hi/uk_news/education/6466221.stm?lsf
به یاری خواهران مسلمانتان در انگلیس بشتابید
بی بی سی در راستای اقدامات اسلام ستیزانه کشورهای غربی ، یک نظر سنجی در خصوص منع حجاب در مدارس این کشور بر روی سایت خود قرار داده است که در آن سوال شده است که آیا حجاب باید در مدارس ممنوع شود یا نه؟
لذا بدینوسیله مجمع اتحاد دانشجویان جهان اسلام از کلیه برادران و خواهران مسلمان درخواست می کند به یاری خواهران مسلمان خود در انگلیس بشتابند و ضمن تقبیح این عمل غیرانسانی، در قسمت بالا، سمت راست بر روی گزینه نه (NO) کلیک کنند.
http://news.bbc.co.uk/2/hi/uk_news/education/6466221.stm?lsf
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
منتظر حضور سبز شما هستیم.
موفق و پیروز باشید.
درختی که به مومنان درس محبت اموخت چاپ
تاریخ : سه شنبه 13 بهمن 1388
آیا واقعا ما پیامبرمان را دوست داریم؟ آیا دوری از او و دستورات و فرامینش برایمان دردناک است؟ آیا ما از یک تنهی درخت هم کمتریم؟!..
پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) در مسجدشان قبل از اینکه منبری داشته باشند هنگام ادای خطبه در کنار تنهی درخت خرمائی تکیه میدادند تا صحابه ایشانرا بهتر ببینند... وقتی برایشان منبری ساخته شد، ایشان روی منبر رفتند و از تنه درخت دور شدند. همهی یاران رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) متوجه شدند که صدای گریهای از تنه درخت برخواست.
پیامبر با شنیدن صدای گریهی درخت ناراحت شده از منبر پائین آمدند و پیش تنهی درخت رفته، با دستان مبارک دست رویش کشیده، به او فرمودند: آیا راضی میشوی تو را زیر منبر دفن کنیم و روز قیامت در بهشت با من باشی؟ تنهی درخت با شنیدن این سخن پیامبر راضی شد و از گریه ایستاد...
آیا من و تو ای برادر مسلمان هنگامی که دستوری از پیامبر را از خود دور میکنیم، یا بعبارت دیگر پیامبر را از خود میرانیم. از آن تنهی بی جان بمراتب بیشعورتر نیستیم؟!..
بیا با چنگ زدن به احکام و فرامین و دستورات قرآن و پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) همیشه با پیامبر و قرآن باشیم...
سلام مهندس من بروزم و منتظر نظرات جنابعالی
سلام استاد
حتما خدمت می رسیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله والصلاة والصلام علی رسول الله امام الذاکرین وعلی اله وصحبه اجمعین وبعد
من می دانم، می دانم امروزه تهمت زدن به دیگران مثل آب خوردن آسان شده، می دانم بسیاری از افراد، که مورد تهمت قرار می گیرند انسانهای پاک و بی گناه هستند، و می دانم اکثریّت آنها انسانهای با شخصیّتی هستند که از روی حسادت مورد تهمت قرار می گیرند، این را هم خوب می دانم کسانی که در پیشگاه خدا دارای آبرو و احترام خاصّی هستند و خود را به وسیله عبادت به خدا نزدیک کرده اند، خداوند به نحوی آنها را از آن تهمت تبرئه می کند و بی گناهی آنان را برای مردم ثابت می کند.
سلام استاد. بروز شدم با موضوع جدید منتظر حضورتم .یا حق
باسلام مطلب خوبی بود موفق باشید
سلام دوست عزیز:
امیدوارم هر کجا که هستی سلامت و موفق بوده باشی
خواستم عرض ادبی کنم
از بس ماشاالله زیبا مینویسید نتونستم چیزی بنویسم
جز اینکه امیدوارم در کارتون موفق باشید
سلام برادر عزیز
ممنون از حضور سبزتان
موفقیت شما هم ارزوی ماست
باز هم به ما سر بزنید
عمیر بن ابی وقاص
لگام اسبش را محکم کرد ودستی به روی زین اسبش کشید وبسوی مادرش رفت دستهایش را بوسید.
ـ مادر... من آماده ام، برایم دعا کن ... شاید ما با مشرکان درگیر شویم.
ـ پسرم، مواظب رسول خدا باش، اگر زنده بازگشتی وبه رسول خدا کوچکترین گزندی رسیده بودحلالت نمی کنم...
ـ خیالت راحت باشد مادر، جان ومالمان فدای خدا ورسولش، راستی برادرم عمیر کجاست.
ـ نمی دانم، پسرک بسیار ناراحت وغمگین است ... هزار بار گفتم صبر کن بزرگ شدی می فرستمت بجهاد... شوق دیدار بهشت دیوانه اش کرده!
رسول خدا یارانش را ترتیب می داد واز حال واحوالشان می پرسید، آنهایی که توانایی خروج نداشتند ویا بیمار بودند را بر می گرداند، آخر هدف از رفتن به بدر جنگ نبود، پس گرفتن ثروت به غارت برده شده از قافله مشرکان بود که از شام بر می گشت.
پسرکی در بین صفها خودش را پشت این وآن پنهان می کرد تا رسول خدا او را نبیند وسپاه براه افتد.
ـ عمیر، تو اینجا چکار می کنی.
ـ سعد، تو را بخدا حرفی نزن، بگذار من هم بیایم، اگر رسول خدا مرا ببیند بمن اجازه نخواهد داد در جهاد شرکت کنم، من عاشق شهادتم.
ـ برادر عزیزم، عجله نکن تو هنوز کوچکی، حالا بیا از رسول خدا إجازه بگیر، شاید بپذیرد.
عمیر می دانست که رسول خدا إجازه نخواهد داد واو هم نمی تواند مخالفت فرمان رسول خدا کند ویا بر او اسرار ورزد، بر روی انگشتان پاهایش راه می رفت تا کمی بزرگتر بنظر آید.
همانطور که گمان می برد رسول خدا به او فرمودند که برگردد، وقتی بزرگ شد می تواند بجهاد برود، کاسه حزن واندوه عمیر که لبریز شده بود یکباره شکست واشکهای شوق از چشمانش سرازیر شد، قدمهایش که از شدت قلبش آگاه بودند طاقت عقب نشینی نداشتند وهمانجا چون خشک لنگر انداخته بودند.
وقتی رسول خدا صداقت واخلاص را در اشکان عمیرکه چون مروارید ایی درخشان بر چهره اش نقش بسته بودند مشاهد کرد لبخندی زده بدو اجازه شرکت در سپاه را داد. ناگهان عمیر چون گنجشکی از جا پرید وخوشحال وخندان برادرش را به آغوش گرفت...
ـ شنیدی .. من هم می توانم با شما بیایم ... خدایا تو را شکر ... خدایا مرا دوباره به مدینه باز می گردان... من دارم بسوی تو می آیم...
صداقت واخلاص این نوجوان در سپاهیان اسلام روح شهامت ومردانگی دمید وهمه به دلاور مردی این پسرک آفرین گفتند.
دو لشکر درمصافت هم ایستاده بودنند وپسرک در بین ارتشیان اسلام چون عقابی چشم بدینسو وآنسو می چرخاند.
ـ عمو... ابوجهل کدام یکی است.
مردی که در کنار جوانک ایستاده بود نگاهی بدو انداخته لبخندی سرد زد وبا خود گفت به اینرا باش ... پسرک به این کوچکی از ابوجهل رهبر مشرکان می پرسد ... او که صد تا مثل تو را لقمه چپش می کند.
اما هیچ بروی خودش نیاورد وبسوی سردمدار مشرکان اشاره کرد.
ـ آن یکی که سپر فولادی پوشیده بر آن اسب سیاه سوار است.
با اشاره حمله، طوفانی از گرد خاک اسبان به هوا برخواست ومیدان معرکه چون شب سیاه وتاریک شد.
پس از چندی صیحه های اسبان وغرّش شمشیرها ونعره سپاهیان خاموش بر زمین افتاده بود وغبار طوفان رزمگاه داشت بر زمین دراز می کشید، میدان معرکه شده بود گشتارگاه مشرکان سعد بدنبال برادرش عمیر می گشت، هیچ خبری از او نبود.
ـ دوستان... کسی از برادرم عمیر خبری ندارد.
ـ همان پسرک را می گویی...او از من سراغ ابوجهل را می گرفت.
... ابوجهل! رهبر مشرکان!..
سعد بسرعت به جانبی که ابوجهل را دیده بود که در آنجا شمشیر می زد روانه شد، جسد بیجانش میان خاک وخون میعادگاه مگسها وخرمگسهای گرسنه بود.
ـ .. این نیزه عمیر است که در سینه اش فرو رفته ... آفرین به شجاعت ومردانگیت عمیر!
عمیر ... عزیزم تو کجائی...
ناگهان چشمانش در آنسو به جسدی کوچک خیره شد، با قدمهای لرزان بطرف آن حرکت کرد، دستش را بسویش دارز کرد، سرش را برگرداند.
ـ بَ ...بَ ... برادرم ... عمیر ... شهادتت مبارک.
صورت خندان عمیر را به آغوش گرفت وبا اشکهای مهر ومحبت برادری شستشویش داد.
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه سرگشاده به جوانان مسلمان
سپاس و ستایش خدا یراکه پس از ضعف و ناتوانای قوت و نیرو می بخشد. خدای که به مخلوقاتش بسیار مشفق و مهربان است. نعمتهایش از حیطه شمار بیرون است و گنجینه های جود و کرمش از عطا و بخشش پایان نمی یابد. و درود بی پایان و سلام قروان بر مشعل دار نور پیامبر مان محمد صلی الله علیه وسلم و خاندان و یاران با صفا شان باد.
برادرم!
این جزوه را در حالی برایت نوشتم که قلبم آنرا املا نموده و نصیحت و خیر خواهی پس افزون حامل آن بسوی تو می باشد. تا باشد که مطالب و محتویات آن برایت مفید و سودمند واقع گردد.
پس برادر عزیز! یگانه امید من از تو اینست که دروازه های قلبت را بسوی آن بگشا و در اعماق ضمیرت او را جای بده.
برادرم! اگر چنین کردی، پس بیاری خداوند این جزوه دستت را خواهد گرفت و برایت مفید واقع و سودمند واقع خواهد شد.
برادرم! سخنم با تو درین اوراق از زنده گانی دنیا یا تلخی ها و سختی ها و الام و مصایبش خواهد بود. زنگانی که خداوند ج از آن برایت چنین تصویری کشیده است.
ترجمه: زندگی دنیا را برای آنها به آبی تشبیه کن که از آسمان فرو می فرستیم، بوسیله آن گیاهان زمین سر سبز و در هم فرو می روند. اما بعداز مدتی می خشکد، بگونه که باد ها آنها را بهر سو پراگنده می کند، و خداوند بر هر چیز توانا است.
برادر جوان! مسلماٌ که تو تلخی های زندگی را صبح و شام می چشی، و برادرم، در زندگی دنیا بدتر از ارتکاب معاصی و فرو رفتن در لذایذ مادی و شهوت ها چیزی دیگری تصور نمی شود، چه همین گناهان است که کمرت را شکسته و جو.انی ات را بر تو فاسد کرده است. و عزم و اراده قوی و راسخ را که شایسته یک جوان مسلمان می باشد از تو سلب نموده است.
برادر جوان! واژه جوانی که به آن در عربی (شاب) گفته می شود آیا می دانی که چه معنا دارد؟.
سلام علیکم.
ایا با بوشیدن برکه (برگع) خواهران و مادران ما شیظانی یا شیطان صفت هستند
امروز با یک وبلاگ که به قول خودش از بندر سرچشمه میگیرد و بوی توهین و ننگ از
اون به مشامم رسید سر زدم که واقعا با چه جسارتی ایشان به قوم بلوچ و بندری هایی
که از برکه استفاده میکنند انها را خارج از اسلام و ایرانی خوانده .
از شما برادران قوم بلوچ و غیره برادرانه تقاضا دارم که به این وبلاگ سر بزنید
و مخالفت خود را ابراز کنید
نزارید فردا کسانی از لباس بوشیدن مادران و خواهران ویا دستمال به سر کردن بدران ما بخندند
http://jootii.blogsky.com/
وبلاگ صدای بندر بروز شد . من رو از نظراتتون بی بهره نگذارید
چشم چرانی زنانی که عفت و حیای خود را از دست داده و با دبی حجابی و با تجملات و آرایشهای کاذب و با لباسهای عجیب و غریب و تنک و نازک مد روز خیابانها و بازارها را زینت بخشیده و به رونق هر چه بشتر آنها می افزایند و جوانان را به نظاره و تماشای مفاتن و برجستگیهای اندامهای خود فرا می خوانند و هرزگی را رواج می دهند این گونه زنان و مردان هرزه بدانند که محاسن زنان چیزی جز وهم نیست.
رافعی می نویسد: «همه محاسن و زیباییهای زن گونهای از خیالات و تصوراتی است که از حقیقت برخوردار نیستند و آنچه که حقیقت دارد فقط از نقطه نگاه چشم چران است. اگر زن فتانه است فقط برای مردی حقیقت دارد که شدای اوست، و ارگ طبیعت به حرف در می آمد، به مردی که فریفته زنان هرزه شده و همیشه از محاسن و مفاتن و افسون گریهای آنان صحبت می کند، می گفت: خیر، اینها حقیقتی جز دل خوشیها و شهوات تو نیست؛ بلکه زینت زن سراسر مکر و فریب و کشکول تما پیچیدگیها و ناهنجاریهاست؛ زیرا هرچه در نسبت و میزان آرایش و زینت اسراف و مبالغه کرده و تکلف به خرج دهد به همان نسبت به مکر و فریب او افزوده می شود. بنابراین زینت و آرایش صورت و اندام زن در وحشی گری و آشوب و اغواگری مثل ناخن و چنگال و دندان است، البته با این تفاوت که ناخنها و چنگالها و دندانها سلاح وحشی گری و طبع انسان در حال دریدن و است و زینت و آرایش زن سلاحی برای وحشی گریهای غریزه بیداری است که می خواهد بدرد و پاره کند؛ و زنان نباید این مسئله را انکار کنند که زینت اندام او ژاژخایی زیادی است که هرکدام سخنی و پیامی جداگانه برای مردان هرزه دارد.» این گونه عرض اندام بی بند و بار و به دور از فکر آبروی و ننگ بوده، و باعث میشود جوانان خویشتن داری نکرده و در دام فساد گرفتار آیند، بالا رفتن سن ازدواج و تماشای فیلمهای مهیج و شهوت انگیز و دیدن زنان بد حجاب و نیمه عریان در کوچه و خیابان که خود از ارمغانهای زیانبار تمدن غرب بوده بر فشار طبیعی جنسی جوانان افزوده و آتش عریزه آنان را شعله ور کرده و منجر به تضعیف عفت و اخلاق گردیده، چه بسا که تمام ارزشهای اخلاقی و اسلامی و اجتماعی را نادیده می گیرند.
اینچنین پرده برانداخته ای یعنی چه؟
موی خود بر کمر انداخته ای یعنی چه؟
باورت نیست که زن حجب و حیا می خواهد؟
دامنی پاک چو گل های خدا می خواهد؟
گوهری که صدفش نیست، شود سرگردان
صید گردد به کف و توطئه ی دلالان
بی حجابی هنری نیست، شوی بی فرهنگ
عاقبت بر چمن بی هنران بارد ننگ
عاری از جامه بگوید چه کتابی دارد؟
قامت لخت، قیامت چه جوابی دارد؟
سفره ی تن ز چه روباز نمودی ای زن؟
ز چه تقدیم نمائی به شغال آن دامن؟
چیست آشغال فرنگی به لبت می مالی؟
ز چه تقلید کنی از مدل تو خالی؟
تو مگر حجره زدی ، گوشت فروشی داری؟
ز بنا گوش چه بر رهگذران می کاری؟
ساق پاهای تو حراج چرا گردیده؟
چشم ناپاک ز آرنج فراتر دیده
خشکسالی مگر از پارچه ی مانتو خورده؟
یا که خیاط زبهر کفن خود برده؟
یقه ی مانتو چرا پنجره اش باز آمد؟
مرمر سینه مگر مایل پرواز آمد؟
پاچه ورمال شدی خشت مگر می مالی؟
یا به بازار محبت به پی دلالی؟
اینکه امروز جوانی و کنی بد مستی
ته آزاد رهت هست عذاب و پستی
رخ زیبا که نیازش به گریسکاری نیست
مصرف روژ و گریس عاقبتش بیماریست
گوهری باش ولی در صدف و پوشیده
زرشناس آید و جایت بدهد بر دیده
گُل خلقت، شرف خویش به حراج مده
به گرازی که کمین کرده به تاراج مده
هدفِ خلقتِ سرکاره هوسبازی نیست
به خدا خالق از این بندگی ات راضی نیست
تو مگر سکه ی خواری که به ره افتادی؟
یا مگر کمتر از آن بامیه ی قنادی؟
بامیه، روی بپوشیده ز آفات و مگس
تو چرا لخت شدی در پی شیطان هوس؟
کمکمک پرده دریدن ز تن گل آمد
هدف(شارون و صهیون) به تکامل آمد
آنچه شد بر همگان مایه ی رنج و حیرت
اینکه فرهنگ در این جامعه شد بی غیرت
هر چه ما می کشیم از پوچی فرهنگ آمد
بر سر سرو اصالت ز هوا سنگ آمد
مـحـبــان فــاروق
یک سوال از جوان مسلمان سلام استاد بروز شدم باموضوع جدید منتطر حضورتم یا حق
وقتی نیستی
قلمهای تو قلمدون همه در گریه و زارند
مینویسم اما واژه هام معنی ندارند
زندکینامه ابرمرد اسلام استاد مولانا خیرشاهی ...... .. مولانااز روستاهای صالح آباد و در خانواده ای مذهبی متولّد شدند ، پدرایشان امام جماعت مسجد روستا بودند و در آنجا فعالیتهای مذهبی داشتند ودر سن 6 ماهگی از آغوش گرم مادر محروم شدند و تحت سرپرستی پدرشان قرارگرفتند ، دوران تحصیلات ابتدایی را در همان روستا به پایان رساندند.ازآنجایی که پدر ایشان به علوم دینی علاقهی شدیدی داشتند وی را در سن 12سالگی به حوزهی صالح آباد (که درآن زمان مدیریت مدرسه به عهدهی مولانامحی الدین بود) فرستادند . مولانا مدّت چهار سال در مدرسهی صالح آبادبودند و بعد از اینکه مدرسه از طرف دولت بسته شد ، برای تکمیل دروس بهشهر حافظان قرآن زاهدان سفر کردند و بمدت 1 سال در دارالعلوم زاهدان بهتحصیل علوم پرداختند و بعد از آن به دلیل فشارهایی که برایشان بود رهسپارکوه وَن[1] شدند و در خدمت استاد بزرگ مجاهد نستوه ،متفکر روشن ضمیر حضرتشیخ التفسیر مولانا محمدعمر سربازی رحمه الله زانوی تلمذ و شاگردی زدند و4 سال هم در مدرسهی منبع العلوم کوه ون ماندگار شدند و در آنجا سخنرانیهای متعددی را در مدرسه و روستا ارائه دادند به طوری که مورد تشویقاساتید قرار گرفتند.سلام برادرمن اگر مایل به داشتن این زندگینامه هستی ایمیلت را برایم بفرست تا برات بفرستم کپی کردن هم بلامانع است یاحق
شعرسروده شده توسط مولاناخیرشاهی چاپ
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1388
شعر سروده شده توسط مولانا خیر شاهی
`````` گذر هرگز نکن از کوی زندان ``````دو چشمت را نیفکن سوی زندان
`````` اگر مشک و گل و عنبر بروید `````` معطر می نگردد بوی زندان `````` اگر آبش بود از چاه زمزم ``````ننوشی قطره ای از جوی زندان `````` شبش دلگیر و روز اش چون شب او
``````همین است ای برادر خوی زندان `````` اگر مرغی شدی در آسمانها ``````گذر هرگز نکن از روی زندان ``````به دیوار بلندش بنگری نیک
`````` شوی دیوانه از جادوی زندان ``````اگر چون شیر بز باشی دلاور
``````پس از چندی شوی بانوی زندان ``````دو بازویت اگر باشد تنومند ``````ندارد قدرت ، بازوی زندان
`````` روان و فکرت آرامش ندارد
``````مکن هرگز تو آرزوی زندان
`````` به چشمانت نیاید خواب هرگز
`````` ز جیغ و داد و های و هوی زندان `````` نهار و شام تو هرگز نباشد
```````به جز کشک و آش و کدوی زندان
``````` برنج با ماست خور جان برادر ```````همین است غذای نیکوی زندان ```````روماتیسم و آپانتیس و عفونت ```````بود صدها مرض، کادوی زندان ```````اگر مردی ، ز درد و رنج و آلام ```````مکن مصرف ولی داروی زندان ```````اگر چرکی نشیند بر سر و تن ```````مشوی با صابون و شامپوی زندان
``````` به قول یوسف آن پیغمبر پاک ```````که قبر زندگان است کوی زندان ```````وکیل آباد اگر مسکن گزیدی
``````` مخر منزل تو در پهلوی زندان ```````الا ای خیر شاهی از چه نالی
``````` مبر بیشتر از این آبروی زندان ```````صبور و پر انرژی باش دائم
```````که فائق گردی بر نیروی زندان ```````اگر بهر خدا و دین رفتی
```````بکن صبر و مشو عدوی زندان ```````که زندان هست دانشگاه یوسف ``````` .. بشو اینک تو دانشجوی زندان ```````برای مرد مؤمن افتخار است
```````اگر همواره ماند توی زندان ```````````````````````````````````````````````خداوند همه علمای نیک ما را حفظ بفرماید. آمین
(((((((محبان فاروق)))))))
تاریخ همه چیز ماست از آب و نان مهمتر و پراهمیتر .با تاریخ و گذشته است که میتوان نکات ضعف خود را شناخت و نقاط قوت را .بطوزیکه.میتوان در اصلاح آن و تقویت کوشاباشیم/
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------سلام-----------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐--------------- وبلاگ دبی بروز شد ----------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐---------------------------------------------------▐
▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐▐
منتظر حضور سبز شما هستیم.
موفق و پیروز باشید.
چه بسیارند حاجیانی که خر عیسی گونه به مکه می روند وچون باز می گردند همان خرند!...
حج فریضه ایست الهی که بر مؤمنانی که توان مالی وبدنی ادای آنرا دارند فرض است. وکسی که در سایه توان از ادای آن سرباز زند در کنار مؤمنان جایی ندارد. وبگفته ی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم): هیچ مهم نیست که چون یهودیان بمیرد یا چون مسیحیان!...
گشودم پرده از روی تقدیر
مشو نومید وراه مصطفی گیر
اگر باور نداری آنچه گفته
زدین بگریز ومرگ کافری میر
متأسفانه بسیاری از مردم ما هدف عبادی فریضه حج را درک نکرده، آنرا یک نام ونشان برای خود تلقی می کنند!
پولی از هر سو که شد ـ چه حلال وچه حرام ـ جمع کرده راهی خانه خدا می شوند. وبرخی از آنان ساده لوحانه فکر می کنند که با این حج گناهانشان بکلی از بین می رود. وغافلند از اینکه آنها با این کار خود در واقع به پروردگاری که به خانه اش رفته اند بی احترامی، وبه پیامبر ورسول او اهانت کرده اند.
تا نداری از محمد رنگ وبو
از درود خود میالا نام او
حج با مال ربایی که از راه شمشیر بدست گرفتن وبه مبارزه طلبیدن خداوند بدست آورده ای، ویا از راه مکیدن خون انسانها کسب نموده ای چه معنایی جز این می تواند داشته باشد؟!..
مال را گر بهر دین باشی حمول
"نعم مال صالح" گوید رسول
گر نداری اندر این حکمت نظر
تو غلام، وخواجه ی تو سیم وزر
از چنین حجی همان نبودن آن صد به!..
ای خوش آن منعم که چون درویش زیست
در چنین عصری خدا اندیش زیست.
برخی از این حاجیان دروغین چون به مکه رسند لیست سفارشات خویشان ودوستان را از جیب خود بدر آورده راهی بازار می شوند...
ای عزیز! مگر نه اینست که تو از برای خدا آمده ای؟! مگر نه اینست که از دست شیطان به خانه رحمان پناه آورده ای؟! .. در شهر ودیار تو بازار کم بود؟!...
به آن مؤمن خدا کاری ندارد
که در تن جان بیداری ندارد
در کنار این خرید وفروشها برخی مناسک عبادی را نیز جای می دهد، تا از شرف "حاجی" بودن محروم نگردد
ویدئوکلیپ از ابرمرد اهل سنت ایران مولانا خیرشاهی دربیمارستان
چه خوش باشد که باایمان بمیریم
برای دوست جاویدان بمیریم
چه خوش باشد میان سنگر حق
برای یاری قرآن بمیریم
چه خوش باشد که چون صدیق اکبر
براستی در ره ایمان بمیریم
چه خوش باشد عمرگونه به محراب
درون خانه رحمان بمیریم
چه خوش باشد که چون عثمان مظلوم
به وقت خواندن قرآن بمیریم
چه خوش باشد علی گونه به مسجد
به زیر تیغ نااهلان بمیریم
چه خوش باشد که چون بوذر و سلمان
برای خالق یزدان بمیریم
چه خوش باشد بسان ابن زهرا
به صحرا با لب عطشان بمیریم
چه خوش باشد مثال بوحنیفه
به زیر دار زندانبان بمیریم
چه خوش باشد که همچون ابن حنبل
برای ماندن قرآن بمیریم
چه خوش باشد بسان شیخ بنا
برای عزت اسلام بمیریم
چه خوش باشد که همچون سید قطب
به وقت مرگمان خندان بمیریم
چه خوش باشد مثال اعلی مودود
به وقت مرگ حق گویان بمیریم
چه خوش باشد که چون شهید خالد
به زیر تیر و رگباران بمیریم
خطاب بخواهرانم ..........................................خواهرم در کوچه ها آرایش مکن
از جوانان سلب آسایش مکن
خواهرم تودیگر کودک نیستی
فاش می گویم عروسک نیستی
خواهرم این لباس تنگ چیست؟
پوشش چسبان رنگارنگ چیست؟
خواهرم این قدر طنازی مکن!
با قران و شرع لجبازی مکن
در امور خویش سرگردان مشو
لایق چشمان نامردان مشو
سلام جناب مدتی است روزه گرفته اید خیر انشالله....تلاش من اینه که کج دار و مریز به روز باشم اگرچه مطالب پراکنده و کسل کننده ولی بازهم ممارسته مناسبی است تا شاید با نظرات بزرگواران بتوانم نهایت بهره وری را در قوت بخشیدن به نکات قوت و همچنین اصلاح نکات ضعف را...............منتظر هستم هرچند این چند نثر و نغز و یا داستان برای یک احوال پرسی بلوچی ولی تاحدودی پست مدرن و حالایی............بیش نبود.سالم و تندرست باشید در هرکجای ایران و جهانی...............
پس از سالها بلال، رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) را در خواب دید. که به او میفرمود: بلال، چقدر بیوفا شدهای؟ آیا وقت آن نرسیده که سری بما بزنی..
بلال اندوهگین و گریان از خواب پرید. و فورا عازم مدینه شد...
بلال در حالیکه بشدت میگریست برای عرض سلام به روضهی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) نزدیک شد.
حسن و حسین بسوی او دویدند، بلال آنها را به آغوش گرفته، با مهر و شفقت بوسید. نوههای عزیز پیامبر خدا (صلی الله علیه وسلم) به بلال گفتند: دلمان برای اذانت بسیار تنگ شده، اگر لطفی کنی و در سحرگاهان اذانی بدهی بسیار شادمان خواهیم شد.
سحرگاه وقتی که سکوت بر همهی شهر مدینه سایه افکنده بود بلال بخاطر شاد کردن نوههای محبوبش بالای سقف مسجد برآمد..
بناگاه مردمی که برای نماز تهجد برخواسته بودند ندای ملکوتی بلال را که در آسمان پیچیده بود شنیدند: الله اکبر.. الله اکبر...
وقتی که ابلیس به زمین هبوط کرد، گفت : پروردگارا مرا به زمین آوردی و مرا از درگاه خودت راندی .
پس برایم خانه ای مقرر فرما ؟ خداوند فرمود : حمام خانه ی تو .
عرض کرد : بایم انجمنی مقرر فرما ؟ خداوند فرمود : بازارهه و گذرها .
عرض کرد : برایم طعامی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: طعام تو طعامی که نام خدا بر آن یاد نشود.
عرض کرد: برایم نوشیدنی مقرر کن ؟ خداوند فرمود: هرگونه سکر آورو هرچی که مستکر باشد(مخدرات ،شراب ، چرس و...)
عرض کرد: مؤذنی مقرر کن؟ خداوند فرمود: نی و آواز.
عرض کرد ک برایم قرآنی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: شعر(اشعاری که در آن شهوت و عرایض مبتذل باشد)
عرض کرد: برایم نوشته ای قرار ده؟ خداوند فرمود: خط و خال(خالکوبی که بربدنها می کوبندو آرایشی که زنان بر دست می کشند/ نگاربسته/)
عرض کرد: برایم سخنی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: دروغ.
عرض کرد : برایم دامهایی مقرر فرما؟ خداوند فرمود: زنها را وسیله ی صید و به دام اناختن مردم قرار ده.
محبان فاروق
اهای جوان مسلمان از صحابه اموز درس محبت وعشق ابوسفیان: سوگند بخدا که هیچ کسی را ندیدم که یارانش او را آنگونه که یاران محمد او را دوست دارند دوست داشته باشد!..
یاران رسول خدا محبت و دوستی خدا و رسولش را بر جان و مال و پدر و مادر و فرزندان خود مقدم میداشتند. از مدرسهی یاران رسول اکرم (صلی الله و علیه وسلم) دو مثال را به عنوان نمونه توتیای چشمان خود میکنیم:
بسم الله الرحمن الرحیم اطلاعیه وبلاگ جماعت تبلیغاتی بحل (ندای قران)در نظر دارد برای دوستانی که مایل به دریافت ایمیل اسلامی هستند برایشان ایمیل بفرستد . دوستانی که مایل هستند ادرس ایمیل خودرا به این نشانی بفرستند mahmoud2868@hotmail.com من الله توفیق
نماز یک نسخۀ جامع و کامل برای تمام امراض روحی مسلمان میباشد. نماز از همۀ عبادات مهمتر هست و روز محشر اولین پرسش از نماز خواهد شد. خداوند متعال میفرماید: نماز شما را از کارهای بد، و از فحشا و منکرات بازمیدارد.
آن نمازی که شما را از بدیها، منکرات، مردمآزاری و از خوردن مال مردم باز ندارد، معلوم میشود مورد قبول خداوند واقع نشده است. نماز باید دارای روح و معنویت باشد و نمازگذار بداند با چه کسی راز و نیاز میکند.
تمام شرایط و ارکان نماز، اعم از پاکی، وضو، قیام، رکوع، سجده و قرائت باید رعایت شود. حضور قلبی و خشوع داشته باشید، نمازی که حواس انسان در آن جمع نبوده و به خاطر تظاهر و ریا براساس عادت ادا شود در حقیقت مثل اینست که، پشت به قبله خوانده شود و چنین نمازی نه تنها ثواب و بهرهای ندارد، بلکه و بال و عذابی برای نمازگزار خواهد بود و همچون پارچۀ کهنه و سیاهی به صورت او زده خواهد شد.
به خاطر این است که میبینیم امروز خیلی از مردم نماز میخوانند ولی در کنار نماز جرم و جنایت، اخازی، رشوهخواری، حرامخوری، غیبت، تهمت و خیلی کارهای ناشایست دیگر انجام میدهند. چون نفهمیدند نماز چه هست و از آنها چه میخواهد.
خودشناسی در فرخنده میلاد با سعادت رسول الله صلی الله علیه وآله و سلم
فرهنگ از هم گسیخته و حیران جهان غرب مجبور شده برای حفظ آخرین نفسهای معانی اخلاقی و انسانی، نمادهایی چون؛ عید یا روز مادر، روز کارگر، روز معلم و روز پرستار وغیره را در جامعههای خود رواج دهد. این جامعههای ماشینی و ماده پرستی که از مادر و جایگاه و احترام او و مکانت و اهمیت کارگر و قیمت پرستا بکلی بیگانهاند در یک روز سعی میکنند این مفاهیم والا را با تکلف بخورد نسلهای نوینی که از عاطفه و درک این معانی اخلاقی نا آشنایند، بدهند.
در یک روز از سال جوانان به خانههای سالمندان میروند و پس از چند ساعت پرس و جو و اینسو و آنسو پالیدن مادر پیر و درافتادهیشان را که چون کاغذ مچاله شده در گوشهای از اتاقی افتاده را پیدا میکنند و یک شاخه گل در دستش میگذارند، و دوباره به آغوش زندگی ماشینی بدور از عاطفه و احساسات و انسانیت خویش بازگشته تا سالی دیگر و شاخه گلی دیگر.. این حکایت در روزهای پرستار و معلم و کارگر نیز بدون سر و صدا سرد و بیروح تکرار میگردد!
این عادت و رسومی که در آن جامعهها باید بسیار بدان ارج نهاد. در جامعههای پر عاطفه و احساس اسلامی که بر مبنای اخلاق و انسانیت بنا شده رمزی است از اهانت و تحقیر به جایگاه این مهرههای ساختاری خانواده و جامعه. در جامعههای اسلامی همهی سال روز مادر و روز پرستار و معلم و خدمتگذاران جامعه است. مسلمانان همیشهی سال این زحمتکشان را ارج مینهند و قدر و منزلتشان را گرامی میدارند و از اینکه آنها را در چارچوب یک روز تنگ زندانی کنند شرم میورزند.
جامعهی اسلامی در تاریخ خود ( نه در زندگی پرفروغ حضرت رسول خدا ـ صلی الله علیه وسلم ـ و نه در زمان صحابه و دوستداران و اهل بیت آن مقام شرف، و نه در طول بیش از 500 سال پس از رحلت آن پیک آسمان ) روزی بنام "روز میلاد رسول اکرم " هرگز نمیشناخت.